پیشگفتار
رشد و تکامل جوامع بشری ازیک سو باعث سرعت حرکت جامعه و از سوی دیگر باعث گستردگی و پیچیدگی مسائل آن شده است. این دو واقعیت به نوبه خود مسئله ضرورت تقسیم وظایف و همچنین ضرورت مدیریت مسائل جامعه را به وجود آورده است. می توان گفت که بین سطح توسعه یک جامعه و گستردگی و پیچیدگی مسائل آن رابطه مستقیمی وجود دارد. چنانکه بین توسعه و پیچیدگی و ضرورت تقسیم وظایف و مدیریت رابطه ی مستقیمی وجود دارد. در گذشته ساختار جوامع ساده و ابتدایی بود و به همین دلیل در بسیاری از امور اجتماعی نیازی به مدیریت نبود. بسیاری از امور به طور عادی توسط افراد انجام می شد. مثلا در گذشته چیزی به عنوان شهرداری وجود نداشت و خدمات شهری متولی خاصی نداشت، و یا اصلا وجود نداشت. اما در جوامع امروزی شهرداری و خدمات شهری یک امر اجتناب ناپذیر است. اگر چند روزی این امر مختل شود، شهر ها غیر قابل سکونت می گردند. در بسیاری از امور اجتماعی بین جوامع قدیم و جوامع جدید چنین تفاوت های و جود دارد. در جامعه امروزی مدیریت و تولیت امور در تمام جوانب زندگی جمعی فراگیر شده است در دنیای امروزی مدیریت در تمام جوانب زندگی اجتماعی امری اجتناب نا پذیر است و دانش مدیریت از دانش های جدیدی است که به سرعت رشد کرده و در طی حدود یک قرن با توجه به کاربردی بودن آن و از طرفی تفاوت های شیوه ها و الگوهای مدیریتی با توجه به موضوعات مختلف زندگی اجتماعی، دارای شاخه های بسیاری شده و روز به روز با مطرح شدن موضوعات جدید گسترده تر می شود و شاید بتوان گفت که هر موضوعی می تواند دارای ضوابط و فنون و شیوه های خاصی برای مدیریت باشد. موضوع مسجد هم از موضوعاتی است که شایسته است در باره آن از مدیریت ویژه و مخصوص سخن گفت و با توجه به گستردگی مساجد و کاربردی بودن آنها و نیاز مبرم به شیوه هایی که باعث کارایی بیشتر مساجد شود، ضروری است که در باره مدیریت مسجد، پژوهش های راه بردی صورت بگیرد و نتایج آن به همراه تجربه های افراد موفق به عنوان اصول و قواعد مدیریت مسجد، شود و در اختیار امامان جماعت مساجد قرار گیرد. این نوشتار تلاشی است در این راستا. امید است که این تلاش در سال نو آوری و شکوفایی ، دست کم، فتح بابی باشد برای توجه بیشتر اولیای امور مساجد به مدیریت جدی مساجد . انشاء الله .
نباید این تصوّر ایجاد شود که مدیریت مسجد، چیز جدیدی است که در گذشته نبوده است؛ بلکه در گذشته و در حال حاضر، مساجد فراوانی بوده و هستند که از مدیریت خوبی برخوردار بوده و تجربیات آن ها برای دیگران بسیار ارزشمند است و باید سرمشق دیگر مساجد باشند، چنانکه این تصوًر هم درست نیست که مساجد نیازی به مدیریت ندارند و یا این که بحث در باره مدیریت مسجد ضرورتی ندارد. در تمام زمینه های اجتماعی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و دینی در چه در عصر حاضر و چه در گذشته هم مدیران موفّقی بوده اند که بدون آشنایی قبلی با دانش مدیریت، مدیریت خوبی داشته اند. هدف از بحث مدیریت در هر حوزه ای، تعمیم آگاهی ها و تجربه های مدیریتی است. در مدیریت مساجد به عنوان گسترده ترین اماکن مذهبی هم، هدف گسترش آگاهی های در باره بهره وری بهتر و بیشتر از مسجد است. دلایل فراوانی در خصوص ضرورت مدیریت مسجد در عصر حاضر وجود دارد که به برخی از این امور به صورت گذرا اشاره می کنیم :
دنیای امروز از بسیاری جهات متفاوت از دنیای گذشته است. در گذشته مرزهای جغرافیای باز بود و مرزهای فکری و فرهنگی بسته، ولی امروز بر عکس است؛ از مرزهای جغرافیای با موانع و حفاظ های بسیاری محافظت می شود، ولی مرزهای فکری و فرهنگی، بسیاری از حفاظ های خود را از دست داده است. در دنیای امروز، تعامل فرهنگی امری طبیعی و غیر قابل اجتناب است و در این تعامل غلبه با فرهنگ ها و افکاری است که از ابزار های توانمندی بهره می گیرند . به همین دلیل که مرزهای فرهنگی به سرعت در حال تحلیل رفتن است، هویت های فرهنگی نیز در تزلزل قرار گرفته است، در این رود بسیاری از زبانها که نماد اصلی یک فرهنگ است، نابود شده و یا در حال انقراض است و بسیاری از فرهنگ ها یا نابود شده است و یا در حال نابودی است زبان ها و فرهنگ های که به ابزاری دفاعی و تهاجمی امروزی مجهز نیست، سرنوشت محتومی جز نابودی ندارند. در گذشته هجوم ها سرزمینی بود و لشکرها از افراد بیشمار تشکیل می شد و مرزهای جغرافیایی را در می نوردید، ولی امروزه، در بسیاری از موارد به جای این که مرزها و سرزمین ها را هدف قرار دهد، ذهن ها، باور ها و سنت ها را هدف قرار می دهد و بیش از این که در فکر تسخیر سرزمین ها باشد، ذهن ها را تسخیر می کند و به جای این که کشورهای مستعمره نشین بسازد، جامعه دنباله روی می سازد. دیگر عصر کودتاهای خونین سپری شده است، عصر انقلاب های رنگین است. بنا بر این در دنیای امروز، دفاع فرهنگی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. دفاع فرهنگی همانند دفاع سرزمینی به توانایی و مدیریت نیازمند است و تا مدافعان نیرومند نباشند، و به ابزار های دفاعی کار آمد عصری مجهز نباشند، دفاع کار ساز نیست و تا مدیریت دفاعی وجود نداشته باشد باز هم دفاع کار آمد نیست. تنها سیاست دفاعی گرفتن بازهم کار آمد نیست، باید سیاست تهاجمی گرفت. چون در در سیاست تهاجمی، هدف پیروزی است و در سیاست دفاع، هدف جلو گیری از شکست. در گذشته جهان به اجزای مجزا از هم تقسیم شده بود که روابط بین اجزا محدود و کنترل شده بود. پدیده جهانی شدن در عصر کنونی، چهره متفاوتی از دنیای جدید ارائه کرده است. در این پدیده روابط بین جوامع و تأثیر گذاری جوامع بر یکدیگر و تأثیر پذیری از همدیگر بسیار گسترده و سریع شده است .
در چنین شرایطی برای دفاع و جلوگیری از شکست، باید تأثیر پذیری را به حد اقل رساند و برای پیروزی، باید تأثیر گذاری را به حد اکثر رساند. چنین چیزی فقط در سایه مدیریت فرهنگی جامعه میسر است. در عصر حاضر جوامع اسلامی با شدیدترین تهاجمات فرهنگی مواجه است به گونه ی که تقریباً نوک حملات جهانی به سوی فرهنگ اسلامی نشانه رفته است. یکی از مهم ترین راه کارها برای مقابله با این موج جهانی، مدیریت فرهنگی و دینی جامعه است، به صورتی که بتواند تأثیر پذیری جوامع اسلامی را از فرهنگ بیگانه کاهش دهد، و برای رسیدن به این موقعیت باید مساجد به صورت سنگر فکری ، فرهنگی و تربیتی و نیز به صورت یک پایگاه مهم اجتماعی در آید، از این رو مدیریت مسجد فرا تر از نیاز که یک ضرورت است .
در گذشته جوامع خانواده محور و قوم محور بودند، اما امروز فرد محور هستند و در این فرد محوری دنباله رو استثمار گرانند. شالوده فردیت، اراده و اختیار فرد است، اگر در گذشته، بخشی مهم از تصمیم های افراد در زندگی شخصی شان به ملاحظه آداب، زسوم، سنن و میل خوانواده و جامعه بود، و ریشه در آن داشت و در قالب رفتار های عرف پسند بود، اما امروز به مدد آزادی های فردی به وجود آمده و از بین رفتن و یا ضعف کنترل خانواده، فامیل و نیز آداب و رسول و باورهای فرهنگی، خواست و میل افراد، نقش اصلی را در تصمیم های فردی ایفا می کند. هر چند چنین وضعیتی در ظاهر به اراده و اختیار افراد منتسب می شود، ولی واقعیت این است که در دنیای کنونی، کسانی که در رأس هرم زر و زور و تزویر قرار دارند، بیش از خود افراد از آزادی آنان بهره می برند و به طور مستقیم در تصمیم گیری افراد نقش آفرینی می کنند. و از تصمیم ها و انتخاب های افراد استفاده های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی می برند. بنا بر این افراد و جوامع نسبت به گذشته بسیار قابل انعطاف شده اند، به طوری که می تواند گفت که افراد و جوامع امروزی، حالت موم پیدا کرده اند که هر کس که بتواند سیطره فکری فرهنگی خود را تثبیت کند، به افکار و امیال افراد جوامع، جهت می دهد. دیگر تصور این که جامعه ای قرن ها و یا ده ها سال به یک حالت باشد، بسیار مشکل است .
در دنیای کنونی اگر کسی به فکر تعیین سرنوشت خود نباشد، دیگران سرنوشت او را تعیین خواهند کرد. اگر خود به فکر مدیرت جامعه خود نباشد، دیگران آن طور که می خواهند آن جامعه را مدیرت خواهند کرد. این وضعیت هم فرصت های طلایی و هم تهدید های خطرناکی را بدنبال دارد: فرصت های برای شکل دهی، اصلاح و تعمیق باورهای دینی و از طرفی خطر های از ناحیه استحاله فرهنگی یا تأثیری پذیری از دیگران. بنابر این اولیای امور جامعه باید با دید عمیق و دقیق به این جنین محالس وارد شوند، مدیریت جامعه را به سوی اهداف ملی و دینی سوق بدهد. هر چند مدیریت جامعه عمدتاً در دست حاکمان و جریان های مسلط بر جامعه است. اما بخشی از جامعه که به مسجد و دین دلبستگی دارد، از اولیای دین و مساجد و مراکز دینی هدایت می گیرد. و این هدایت و جهت گیری نقش مهمی در زندگی و انتخاب های افراد دارد بنا بر این مدیریت دینی جامعه از طریق مدیریت مسجد ضرورتی است که نباید مورد غفلت واقع گردد.
هر چند بخشی از شخصیت فرد متأثر از عوامل ارثی است ولی بخش عمده ای از شخصیت او در تربیتی که در کودکی و نوجوانی و جوانی می بیند و تجربه هایی که در طول زندگی کسب می کند، شکل می گیرد. همانطور که مواد معدنی و شیمیایی، جسم انسان را تشکل می دهد، مواد تربیتی، فرهنگی، فکری و سیاسی که بر یک فرد تأثیر گذار بوده به علاوه تجربیات شخصی، شخصیت او را شکل می دهد. همان طور که در فقر و کمبود و یا ازدیاد مواد معدنی، جسم انسان با مشکلاتی رو برو می شود، کمبود یا انحراف و نا هماهنگی در مواد تربیتی، فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شخصیت فرد و جامعه را با مشکلاتی مواجه می کند. این تربیت ها و تجربه ها حتی می تواند ویژگی های ارثی را هم تغییر دهد. تردیدی نیست که برای تربیت دینی صحیح افراد یک جامعه، مدیریت مساجد نه تنها مفید بلکه ضرورت غیر قابل انکار است .
در گذشته انسان مقید به آداب و رسوم خویشاوندی، منطقه ای، ملی و مذهبی بود و همانند ماهی در برکه به آب و طعم و رنگ محیط عادت می کرد، ولی امروزه برکه ها به دریا راه پیدا کرده اند و شوری دریا شیرینی برکه ها را کمرنگ و کدر و امواج آن، سکوتش را به تلاطم تبدیل کرده است. و ماهی این برکه، به دریا نرفته، می تواند در برکه بماند و دریایی بیاندیشد. در گذشته سنت ها که همانند رنگ و طعم آب برکه ها دائمی و ثابت بود، به انسان هویت و جهت می داد، اما امروز امواج است که به انسان ها هویت و جهت می دهد و بی اینکه خود بداند، او را به هر کجا که بخواهد می برد. جوان امرور، خود هم نمی داند که فردا چگونه لباس خواهد پوشید و چگونه موی سرش را اصلاح خواهدکرد. اگر به مد خاصی علاقه دارد، نمیداند که فردا به چه چیزی علاقه خواهد داشت، چون علاق و نحوه پوشش وآرایش و حتی زندگی او را، مد تعیین می کند .، پس در گذشته انسان مقید و متکی بود و امروزه رها شده و بی پشتوانه است. انسان امروز درگذر باد است و موج ها او را هر سوی می کشاند و هر چه موج ها بلند تر و قدرتمند تر باشد، تأثیر بیشتری خواهندد داشت. انسان امروز اسیر امواج قدرتمند است و موج های هم از قطب ها می آید و هر که در این دنیا تبدیل به قطب شد، می تواند موجی ایجاد کند. در دنیای کنونی قدرتمندان، همه در ستیز با اسلام هستند، موج های که از این قطب ها بر می خیزد، همه در جهت بی خانمانی فکری و فرهنگی مسلمانان و دین داران هستند. در مقابل این امواج آن چه می تواند تکیه گاه باشد، زیر ساخت های استواری است که بتواند در مقابل موج ها استقامت کند. آن چه جوان امروز را در مقابل مدها می تواند نگه دارد و شخصیت ثابت و استواری برای او باشد، باورهای فکری و عقیدتی است که بتواند ملاکی برای تشخص او و تشخیص باید ها از نباید ها باشد. چنین زیر ساخت شخصیتی فقط با تربیت و بیداری مداوم می تواند شکل بیگرد. خانواده ها و مساجد مناسب ترین و بهترین محور برای این مهم است. بنا بر این مدیریت مسجد به منظور شکل دهی شخصیت آرمانی به جوانان و نوجوانان و نیز جهت دهی به خانواده ها و افکار عمومی و محیط اجتماعی، ضرورت غیر قابل انکار است .
انسان گذشته، نسبت به انسان امروز، گزینه ها و میدان های کمتری برای انتخاب و اختیار داشت. در گذشته انسان در اموری فردی و جمعی از اختیارات محدودی بر خور دار بود در حالی که انسان امروز در امور فردی از اختیارات وسیعی بر خور دار است و در امور اجتماعی هر چند اختیارات بیشتری از انسان های گذشته دارد، اما با این با محدودیت های بسیاری هم مواجه است. اختیار انسان ها در امور فردی و شخصی، همان گونه که اختیاری برای او و به سود او است، اختیاری بر او و زیان او هم است. در دنیای امروز با این که آزادی و اختیاز انسان افزایش یافته است و این آزادی و اختیار بسان شمشیر دو لبه ای است که می تواند به سود و یا زیان فرد به کار گرفته شود. برای بسیاری این آزادی همانند آزادی است که به کودک بدهد و او بدون درک درست از محیط اطراف خود و آگاهی از کمین ها و دام ها و خطراتی که در اطراف او است به خیال این که خودش است که تصمیم می گیرد، نا خواسته کارهای می کند که به زیان او تمام شود. تردیدی نیست که جوانان امروز از زنان و مردان نسبت به گذشته از نظر اخلاقی و دینی و اجتماعی لغزش های بیشتری دارند، با نگاهی به آمار بالای فساد، جرم و جنایت و مشکلات اجتماعی نظیر طلاق و بچه های خیابانی و فرار از خانه و .. می توان به خوبی این واقعیت های تلخ را دریافت در حالی که در زمان های گذشته چنین مسایلی خیلی اندک بود. راه حل این مشکل نه در سلب اختیار از مردم است و اصولا این حرف با مبانی دین اسلام سازگاری ندارد، راه حل منطقی شتافتن به کمک جوانان و یاری آنان در درست اندیشیدن و به جا انتخاب کردن است تا از آزادی و حق انتخابی که دارند چنان بهره بگیرند که حربه ای بر ضد شان تبدیل نگردد. و این کاری است که با مدیریت دینی جامعه میسر است و مدیریت دینی جامعه هم باید از مسجد شروع شود. بنا بر این مدیریت مسجد می تواند در حل معضلات فردی و جمعی به ما کمک کند. از این رو برای حل معضلات و مشکلات روحی و روانی و معنوی فرد، خانواده و جامعه، مدیریت مسجد کارآمدی بسیاری بالایی دارد .
انسان های گذشته نسبت به انسان های امروزی قانع تر و ساده زیست تر بودند، ولی متأسفانه در عصر حاضر، یک روند تصاعدی در گسترش کمی و کیفی احتیاجات انسان به وجود آمده و هر روز بیشتر ذهن و فکر انسان را به خود مشغول می کند. این افزایش نیازها بیش از این که امر واقعی و حقیقی باشد یک امر تصنعی است. در حقیقت کسانی که امکانات تولید فراوان در اختیار دارند برای فروش تولید خود، به نیاز آفرینی، مشغول شده اند. این مسابقه در نیاز آفرینی تمام جوانب زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده است. و بخصوص بر ذهن و روان افراد جوامع تأثیر بسیار منفی گذاشته. ذهن افراد مشغول و روان افراد و جامعه خسته و گرفتار است. این مسابقه مصرف گرایی و تجمل گرایی افراد جامعه را از نظر اقتصادی، روابط اجتماعی و روحی و روانی دچار مشکلات زیادی کرده و بیش از هر وقت دیگر آرامش را از افراد جامعه سلب کرده است. در چنین وضعیتی جای که به انسان ها آرامش بدهد وکمی آنها را از مشغله های زندگی دور کند، ضروری است. هر چند تفریحات سالم و ناسالم بسیاری برای این امر وجود دارد، اما بخش اعظم جامعه کمتر از این تفریحات بهره می برند گذشته از این که این تفریحات نیز عوارض و مشکلات خاص خود را دارد. مساجد می تواند فضای امن، روحانی و خالی از دغدغه های زندگی ایجاد کنند. در منابع دینی بر این ویژگی مسجد تاکید شده و به نظر می آید که یکی از اهداف مساجد و ذکر خدا این است که انسان را لحظاتی در روز از دغدغه های معمولی زندگی رها کند و او را به تأمّل در سرنوشت و آینده او وا دارد هر چند این موهبت به طور طبیعی در مساجد موجود است و اهل مسجد و کسانی که با مسجد مأنوس هستند از این موهبت کم و بیش بهره مند اند؛ اما مدیریت مسجد در این راستا می تواند این نقش مسجد را فعال تر و کار آمد تر کند. اگر مدیریت مسجد منجر به ایجاد یک فضای سالم و امن برای نماز گزاران شود هم در رونق مسجد و هم در حل معضلات جامعه بسیار کار گشا خواهد بود. به هر حال وقتی سخن از مدیریت مسجد است، معنای این سخن بهینه کردن بهره وری از مسجد است و یکی از بهره وری ها از مسجد همین فرجه های است که برای گریز و رهایی از هیاهوی روزگار برای افراد حاضر در مسجد ایجاد می شود و اگر این فرصت ها به خوبی مدیریت شود استفاده بهینه از مساجد به عمل خواهد آمد.
در گذشته دین تقریبا بدون رقیب بود و بر تمام جنبه های زندگی و فرهنگ تأثیر داشت.. به عبارت دیگر در گذشته دین زمینه اصلی تربیتی و فرهنگی جامعه را شکل می داد، از این رو افراد بطور طبیعی در محیط مذهبی و ایمانی رشد می کردند. و با دین و ایمان مأنوس بودند، اما امروزه دین در رقابت تنگاتنگ با مدعیان و رقبای جدیدی قرار دارد. هر چند در بسیاری از جوامع هنوز هم دین حالت زمینه تربیتی و فرهنگی خود را هر چند درجات متفاوت حفظ کرده است؛ اما در عین رقبای هم در مقابل دین عر ض اندام کرده اند که دین را مدام به چالش می کشند و به همین دلیل بخش های وسیعی از جامعه خصوصا جوانان در مقابل آموزه های دینی با پرسش ها و شبه های مواجه است. دلیل عمده ی این وضعیت این است که تمدن جدید در زمینه و بستر بی دینی شکل گرفته و در گستره جهان چه شرقی و چه غربی غلبه با فرهنگ الحادی و بی دینی است. دنیای شرق یا دنیای چپ و کمونیست اساسا بر مبارزه با مذهب استوار بود ( این جریان و فرهنگ هر چند از آن شدت مبارزه با دین دست کشیده است، ولی رسوباب فکری و بقایا و جریان های به وجود بر ویرانه های این فرهنگ هم چنان در ضدیت با مذهب است) هم چنان که تمدن غربی بر پایه های الحاد و بی دینی و جدایی دین از اجتماع بنا شده است. فرهنگ غربی چه اروپایی و چه امریکایی و چه نمادهای این فرهنگ در کشورهای اسلامی که با عنوان تجدد مطرح شده، همه در تقابل و ضدیت با دین و ایمان قرار دارد. به همین دلیل به هر اندازه که فرهنگ های مسلط جهانی در کشوری نفوذ کند، ضریب ایمان و دین داری دچار افت می گردد .و بر این اساس کشورها هر چه مدرن تر و توسعه یافته تر می شوند، از نقش دین در آنها کاسته می گردد. بنا بر این در دنیای جدید بی دینی با مدیریت و برنامه ریزی پایه گزاری شده و ادامه دارد و دین و دین داری هم باید با مدیریت منسجم خود را مجهز کند و گرنه خطر حذف از صحنه اجتماع دین را تهدید می کند. تردیدی نیست که مدیریت دین با مدیریت مراکز اصلی دینی که مساجد است محقق خواهد شد .
نوع جهان بینی و نگرش فکری انسان، در رفتار فردی و جمعی انسان نقش بسیار تعیین کننده و جهت دهنده دارد. هر گو.نه تغییر در جهان بینی انسان جهت بسیاری از کارهای او را تغییر می دهد. در حقیقت جهان بینی و نگرش فکری، مبانی و پیش فرض های تصمیمات فردی و جمعی انسان است. بر این اساس هر تصمیم فردی و جمعی براساس مبانی و پیش فرض های خاصی است . نحوه مدیریت مسجد به عنوان یک عمل جمعی، نسبتی مستقیم به مبانی و پیش فرض های انسان در باره نقش و جایگاه دین و مسجد در جامعه دارد؛ یعنی این که هر نقش و جایگاهی که یک فرد و یا یک جریان فکری بر اساس مبانی فکری خود برای مسجد در اجتماع در نظر می گیرند، نحوه تعامل آنها را با مسجد و مدیریت مسجد شکل می دهد. بنا بر این پیش از این که سخن از مدیریت مسجد به میان آید، باید مبانی و پیش فرض های که بر اساس آن باید مدیریت مسجد انجام شود مشخص شود .
هم اکنون سه دیدگاه در باره مدیریت مسجد وجود دارد که هر کدام از این سه دیدگاه مبانی کاملا متفاوتی دارد .
دیدگاه سکولاری ،
دیدگاه دولتی ،
دیدگاه مکتبی
دیدگاه سکولاری که در کشورهای دارای نظام لائیک و سکولار حاکم است، دیدگاه دنیا گرایانه در باره مسجد است. دیدگاه لائیک و سکولار بر اساس جدایی دین از سیاست و اجتماع استوار است، و بر این اساس مسجد مکانی است فقط برای عبادت و نباید در امور سیاسی و اجتماعی دخالت داشته باشد. در این نظام ها دولت وظیفه دارد که از فعال شدن مساجد در امور سیاسی و اجتماعی جلوگیری کند. از این رو این دیدگاه را می توان مدیریت دنیایی مساجد نامید. که جامعه بر اساس منافع و مصالح دنیای خود شان مسیر و سیاست و برنامه های مساجد و معابد را تعیین میکند و از فعال شدن مساجد و معابد در اموری که به مذاق دنیا گرایان خوش نیاید جلو گیری می کند. کاملاً روشن است که این دیدگاه برخواسته از مبانی غیر دینی و تا حدودی ضد دینی است. و سوغاتی است که از اروپا و غرب برای جهان اسلام آمده است. در این دیدگاه دین و مسجد حق ندارند در امور اجتماعی دخالت کنند بنابر این سکولاریسم سیاست تحمیلی بر ادیان و مذاهب و معابد است . این دیدگاه در اصل برای تأمین منافع و مصالح افراد غیر معتقد به دین و یا ضد دین است. در بسیاری از کشورهای اسلامی این دیدگاه پذیرفته شده است؛ اما چون اسلام در ذات خود یک دین اجتماعی است این دیدگاه به طور کامل در جوامع اسلامی عملی نیست مگر در جوامعی که الحاد فراگیر شود مثل کشورهای کمونیستی سابق. بنابر این علم رغم حاکمیت دیدگاه سکولاریسم در بسیاری از کشورهای اسلامی باز هم دین اسلام و مساجد مثل کلیسا در جوامع غربی به طور کامل از امور اجتماعی بریده نشده البته به شدت تضعیف شده است .
دیدگاه دوم که در برخی از کشورهایی که رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده و سعی در ارائه چهره اسلامی دارند، معمول است، دیدگاه منفعت محور دولتی است. در این دیدگاه دولت هزینه اداره مساجد را تامین می کند و مساجد تحت کنترل وزارت اوقاف و امور خیریه و یا عنوان های مشابه است. در برخی از این کشورها مثل اردن و عربستان کنترل شدیدی بر مساجد انجام می شود. در این کشورها هر چند از بعد نظری تفکیک دین از سیاست پذیرفته نیست، اما در عمل و واقعیت دخالت مساجد در امور سیاسی ممنوع است البته ممکن استت در بعضی از امور اجتماعی و حتی در بعضی از امور سیاسی که منافاتی با منافع حاکمان نداشته باشد، به مساجد اجازه فعالیت هم بدهند. بنا بر این، این دیدگاه بر نظریه و مبنای فکری مشخصی استوار نیست و فقط منافع و مصالح حاکمان است که مبنای عمل در مدیریت مسجد است. از این رو مناسب است که این دیدگاه را دیدگاه دولتی در مدیریت مسجد بنامیم. امام خمینی( ره ) از دین دولتی اسلام امریکایی تعبیر نموده است. ([1]) در این دیدگاه مثل دیدگاه سکولاری دین اصل نیست، با این تفاوت که در دیدگاه سکولاری اصل عدم دخالت دین در امور اجتماعی و محدود کردن آن در اموری شخصی است، امّا و در این دیدگاه اصل، منافع دولت و حاکمان است و دین تا جایی که منافع حاکمان کند را تامین کند و یا حد اقل زیانی به منافع دولت و حکومت نرساند مورد پذیرش و اعمال است .
دیدگاه سوم دیدگاه قرآن، سنت نبوی و سیره ی معصومین است و مبتنی بر نظریه سیاست و دولت دینی است. که جامعه، دولت و سیاست باید در چهار چوب دین حرکت کند. اساس این دیدگاه بر عدم تفکیک دین از سیاست است. به همین دلیل، مناسب است که این دیدگاه را دیدگاه مکتبی بنامیم .رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از هجرت به مدینه نخستین بنایی که ایجاد کرد مسجد بود و تا آخر عمر همه امور مسلمانان را از مسجد اداره می کرد. در این دیدگاه مساجد به عنوان مراکز مدیریت دینی و سیاسی جامعه و ناظر بر عمل کرد همه افراد جامعه و هم چنین ناظر بر عمل کرد حاکمان است. تمام انبیا و پیشوایان دینی کوشش شان بر این بوده اند که جامعه و سیاست باید تابع ارزش های دینی و اخلاقی باشد .
مدیریت مسجد بر اساس دیدگاه های مختلف شکل ها و جهت های کاملا متفاوتی به خود میگیرد. از اول قرن بیستم دیدگاه سکولاری و دیدگاه دولتی در بسیاری از کشورها عملاً مساجد را به سود خویش مدیریت کرده و تا توانسته مساجد را از حیات اجتماعی مردم دور نگهدارد، اما با بیداری اسلامی که با انقلاب اسلامی ایران به اوج خود رسید، مساجد دو باره به حیات اجتماعی بازگشته اند. آن چه در حال حاضر ضرورت دارد، تداوم و تعمیق نقش و حضور مسجد در حیات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی است. مقصود و هدف اصلی از مدیریت مسجد این است که مسجد به جایگاه واقعی و اصلی خود در جوامع اسلامی برسد و یا حد اقل به آن سو حرکت کند. هدف نهایی از مدیریت مسجد در حقیقت مدیریت دینی جامعه است. شاید بسیاری چنین گمان کنند که مسجد جایی است فقط برای نماز خواندن. این تصوری است که با دیدگاه سکولاری از دین هم خوانی دارد، که کمترین نقش را برای مساجد در نظر میگرد. دیدگاه مکتبی دیدگاهی است که اهداف و مقاصد اصلی دین و قرآن را مد نظر دارد. بر اساس دیدگاه مکتبی، مسجد در عین این که مکانی است برای انجام اعمال دینی، مکانی برای مدیریت جامعه هم است . در این دیدگاه تحقق اهداف دین در جامعه اصل و محور مدیریت مسجد است. این دیدگاه روح قرآن و سیره پیشوایان اسلام است. سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه هدی (علیه السلام) تبلور این دیدگاه است. امام حسین(علیه السلام) در نامه اش به مردم کوفه که به دست مسلم بن عقیل فرستاد، در باره وظیفه حکومت می گوید :
فلعمری ما الامام إلا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الدائن بدین الحق، الحابس نفسه على ذات الله، والسلام "([2])
به جانم سوگند که شایسته امامت نیست مگر آن که بر اساس کتاب خدا فرمان براند و به عدالت پابند و به دین حق ملتزم باشد و خودش را وقف خدای کرده باشد .
در این سخن امام چهار نکته اساسی در باره حکومت دینی مطرح شده است: نخست این که فقط کسی شایسته ی خلافت رسول الله «(صلی الله علیه وآله وسلم) یا حکومت دینی است که بر اساس کتاب خدا حکومت کند ؛ دوم این که به عدالت رفتار کند؛ سوم این که دین ملتزم باشد و چهارم این که خود را در مسیر الی الله وقف کند. بنا بر این مشروعیت حکومت در گروه عمل به دین حق است .
از نظر قرآن مسجد تنها یک مکان تعظیم و تکریم خداوند نیست که در آن همانند دیر و کلیسا فقط خدای متعال عبادت شود و در زندگی و دنیوی فردی تأثیری نداشته باشد؛ بلکه خدای متعال مسجد را خانه برای مردم نامیده است. هر چند در عرف مردم مسجد، خانۀ خدا خوانده می شود، همان طور که کعبه را بیت الله الحرام می گویند. چون خدای متعال، درآیات متعددی کعبه را خانه خود « بیتی »([3] )خوانده است. در عین حال در آیاتی، کعبه را اولین خانه ای که برای مرده بنا شده است نامیده است
« اِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدًى لِّلْعَلَمِینَ»([4])
نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان خاه ایی است که در سرزمین مکه است) که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.
هر چند این آیه در باره مسجد الحرام است. اما سیاق جملۀ « اولین خانه ای که برای مردم ساخته شد » حاکی از این است که فلسفه ایجاد و بنای مساجد، برای مردم بودن است. ومقصود از برای مردم بودن هم، برای هدایت مردم است. در آیه دیگری آمده است
اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصدُّونَ عَن سبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ الَّذِى جَعَلْنَهُ لِلنَّاسِ سوَاءً الْعَکِف فِیهِ وَ الْبَادِ وَ مَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادِ بِظلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ. ([5])
کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام» که آن را برای همه مردم قرار دادیم که چه کسانی که در آنرا زندگی میکردند، و چه کسانی از نقاط دور وارد میشوند، در آن برابرند و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند ما از عذاب دردناک به او می چشنانیم.
در آیه تعبیر « وُضع » آمده است که نشان می دهد فلسفه ایجاد مسجد برای سود رساندن به مردم است و در آیه تعبیبر « جعلنه للناس »، حکایت از این دارد که هدف اصلی از بنای این خانه این بوده که برای مردم باشد. مقصود از برای مردم بودن، برای هدایت بودن مردم است، بنا بر این هدایت مردم، هدف اصلی ساخت و بنای مسجد است. مقصود از هدایت، هدایت به سوی خدای متعال و خدایی کردن انسان ها است، این امر فقط در سایه عبادت و بندگی خدای میسر است. از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرمود: قبل از کعبه هم خانه بود، ولی کعبه اولین خانه ای است که برای عبادت خداوند وضع شده است. «کانت البیوت قبله و لکنه أول بیت وضع لعبادة اللّه. » ([6]) بنا بر این قرآن و ادیان الهی همه انسان ها را به عبادت خدای دعوت می کند ، این هدف یک هدف فردی نیست، بلکه یک هدفی جمعی است که خطاب به همه انسانها است و عبادت خداوند هم در صورتی محقق می شود که انسان در تمام جوانب زندگی تسلیم اوامر خداوند باشد. از نظر قرآن حقیقت دین، تسلیم ذات انسان در مقابل خداوند است یعنی این که انسان در همه رفتارهای شخصی و اجتماعی اش، خود را تابع خواست و دستور الهی بداند .
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانیت به آنان، داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی) و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستمشان و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میدهد.» زیرا) خداوند، سریع الحساب است.
اگر با تو، به گفتگو و جدال بر خیزند، بگو: «من و پیروانم ذات ( همه امور ) خود را تسلیم خدای کرده ایم. و به آنها که اهل کتاب هستند (یهود و نصاری) و بیسوادان (مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید. اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت یافته اند و اگر سر کشی کردند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است و خدا به (اعمال و عقاید) بندگان، بینا است .
مسجد به عنوان سمبل حضور دین در تمام عروق جامعه و نماد دینی مسلمانان و نشانه حضور خداوند در زمین است ([8] ) از نظر اجتماعی مسجد قلب جامعه اسلامی است که در آن هم دین و هم اجتماع مسلمانان تبلور می یابد. از نظر سیاسی « مسجد بهترین مکان برای مشارکت مسلمین در عرصه های مختلف سیاسی اجتماعی و فرهنگی است »([9]). در عصر رسالت مسجد نه تنها یک مکان عبادت که سازمانی برای اجتماع و یک پارچگی مسلمانان بود و هم چنان میدان بزرگ برای تبادل افکار و اندیشه ها و مشاوره در امور اجتماعی و سیاسی بوده است. « توماس آرنولد» در این باره می گوید :
مسجد تنها یک عبادت گاه نبود؛ بلکه مرکزی بود برای حیات سیاسی – اجتماعی. پیامبر سفیران را در مسجد به حضور می پذیرفت، شئون دولت را از مسجد اداره می کرد و برای مردم در اموری سیاسی و دینی از فراز منبر پیام می فرستاد. ([10])
یکی از محققان در این باره می گوید :
از همان آغاز تشکیل حکومت اسلامی در مدینه منوره، مسجد مرکز تبلیغ و آموزش بود و توانست تا حمله مغولان به سرزمین های اسلامی، این نقش دو گانه خود را به خوبی حفظ کند. مسجد محل عبادت، وعظ، سخنرانی و بحث و تدریس بوده است، تا آن که از تشکیل حلقه های درسی در مسجد جامع قاهر تا یکصد و ده مجلس درس پس از نماز عشاء، حکایت شده است. ([11])
در جوامع اسلامی قدیم مسجد نقش بسیار گسترده ای در حیات جمعی افراد یک جامعه ایفا می کرد. و علاوه بر این مکانی برای عبادت بود مکانی برای اجتماع، مشورت، تحصیل، تعلیم، تربیت، ارتباط و اطلاعی رسانی هم بود. بنا براین مسجد در زندگی دنیایی بیش از زندگی اخروی نقش داشت. در جوامع اسلامی مسجد، محور همه کارها بود. بازارها در کنار مساجد بود و مدرسه های جزئی از مساجد و شهر و محله در اطراف مسجد قرار داشتند و در حقیقت مسجد محور شهر و محله بود. و در تعلیم و تربیت و اجتماع مهم ترین مکان به حساب می آمد. هیچ جای به اندازه مسجد، در حیات اجتماعی مسلمانان تأثیر گذار نبود. جایگاه و نقش فعلی مسجد در جوامع اسلام با نقش و جایگاه آرمانی و تاریخی مسجد فاصله بسیاری دارد. در جایگاه آرمانی مسجد محور همه کارهای امت است. درحالی که در حال حاضر مسجد فقط برای عبادت و نماز است و در این بخش هم بسیاری ترجیح می دهند نمازهای شان را در منزل به جا آورند. مسجد رمز جامعیت اسلام است، در حالی که این حقیقت در مساجد امروزی کمتر تحقق می یابد. این فاصله ناشی از دو عامل عمده است :
نخست انحطاط معنوی، فرهنگی، دینی و اجتماعی امت اسلامی است که طبعاً این انحطاط بیش از هر جای دیگری در موقعیت مسجد به عنوان محور امت اسلامی هم تأثیر داشته است. رکود نشاط معنوی و دینی در جوامع اسلامی بیش از هر جای دیگری در مساجد خود را نشان داده است. انحطاط معنوی جوامع اسلامی خود علل مختلفی دارد که بیرون از موضوع این مقاله است .
عامل دوم دور افتادن مسجد از جایگاه واقعی خود، انحراف سکّان داران امت اسلامی است. رهبری امت اسلامی به دست حاکمان و هدایت آنان به دست عالمان دینی است. حاکمان و نظام های حاکم بر جوامع اسلامی با معیار های دینی و اسلامی فاصله ی بسیاری پیدا کرده اند و در بسیاری از موارد در تقابل با روح دین اسلامی قرار دارند. در چنین نظام هایی نه تنها تلاشی برای احیای نقش تاریخی و دینی مساجد نمی شود بلکه تلاش برای خنثی کردن نقش مساجد صورت می گیرد. در بسیاری از جوامع اسلامی عالمان دینی یا وابسته به حکومت هستند و یا دست شان از مدیریت مساجد کوتاه است به همین دلیل علی رغم تمایل قلبی، زمینه ای برای مدیریت مساجد ندارد. بخش عمده این فاصله زائیده ی شرایط حاکم بر جهان اسلام در قرن نوزده و بیست میلادی است و به طور مستقیم به سلطه استعمار گران بر جوامع اسلامی مربوط می شود. حضور و حاکمیت استعمار گران تعادل نهادهای حاکم بر جوامع اسلامی را به هم زد و جایگاه مشخصی برای بسیاری از نهاد های قدیم در نظام جدید حاکم بر جوامع اسلامی تعریف نشد. چنان که مسجد قبل از قرن بیستم محل اصلی آموزش و پرورش بود در حالی که در نظام جدید هیچ جایگاه آموزشی برای مسجد تعریف نشده است. در جوامع اسلامی کهن، مسجد نقش محوری در همه چیز داشت در حالی که در اکثریت نظام های جدید حاکم بر کشورهای اسلامی نه تنها این جایگاه برای مسجد وجود ندارد بلکه در نظریات سیاسی حاکم بر بسیاری از کشورها تلاش بر این است که نقش مسجد هر بیشتر محدود شود .
البته برخی از این اموری که از مسجد گرفته شده، اقتضای جوامع مدرن است و نمی توان در جامعه مدرن این امور را به مسجد بر گرداند؛ چون در جامعه مدرن کارها تقسیم شده و هر کاری به سازمان و مدیریت خاصی نیاز دارد که انجام آن مستلزم اماکن و امکانات خاص خودش است که نمی توان در مسجد این مکان و امکانات را فراهم کرد، در عین حال بسیای از امور اجتماعی را می توان در مسجد انجام داد و از طرفی با توجه به نیازهای جامعه مدرن، می توان کارکرد های جدیدی را برای مساجد تعریف کرد. با توجه با این که در جامعه مدرن، یکی از معضلات مهم کمبود جا و مکان برای بسیاری از فعالیت ها است و با توجه گستردگی مساجد و حضور آن ها در متن اجتماع می توان بسیاری از اقدامات عمومی را که با شأن مسجد تنافی ندارد در مسجد انجام داد. مساجد زمینه های مناسب برای بسیاری از اقدامات مفیدی است که هم به مصلحت کل جامعه و هم به منفعت و مصلحت تک تک افراد است. مساجد از ظرفیت های فوق العاده ای بر خور دار است هم از نظر فضا و امکانات و هم از نظر نیرو و هم از نظر مشتری، استعداد های بالقوه بسیاری دارد. مثلا در جمهوری اسلامی ایران حدود 58000 مسجد وجود دارد. ([12]) در مصر تعداد مبلغان از شیخ و امام جماعت به 40 هزار نفر می رسد. ([13]) اگر از این همه ظرفیت به خوبی بهره گیری شود ثمرات و برکات بسیاری در بر خواهد داشت. مقصود از مدیریت مسجد این است که هم نقش مسجد را در جامعه احیا کند و هم از ظرفیت های مسجد برای حل مشکلات جامعه بهره بگیرد .
در مباحث گذشته ضرورت مدیریت مسجد و مبانی مدیریت مسجد، مورد بررسی قرار گرفت، هدف از مباحث گذشته در حقیقت تبیین پیش فرض ها و اهمیت مدیریت مسجد بود، تا با آگاهی و شناخت کافی از جوانب موضوع و اهمیت آن به بررسی موضوع مدیریت مسجد پرداخته شود. در بخش های بعدی به طور مستقیم به موضوع مدیریت مسجد خواهیم پرداخت و مبنای ما این است که داده های و تجربیات دانش مدیریت را در موضوع مسجد تطبیق کنیم. البته این تطبیق بیشتر در سطح نظری است تا عملی، یعنی کوشش خواهد شد که مبانی و نظریات دانش مدیریت در باره مسجد تطبیق شود و صد البته آن چه بیش از همه در مدیریت مسجد، اهمیت دارد، کاربردی کردن این داده ها است، که این بخش در حقیقت، فن مدیریت است نه دانش مدیریت .
برای درک صحیح از مفهوم مدیریت مسجد ضروری است که اصطلاحات و مفاهیم کلیدی این موضوع به درستی توضیح داده شود. مدیریت، مسجد، و مدیریت مسجد، سه واژه است که در این نوشتار نقش محوری دارد. بنابر این باید مفهوم این واژه ها و مراد از آن را توضیح بدهیم. تا تصویری روشن تر از مدیریت مسجد داشته باشیم. مدیریت اصطلاحی است که امروزه کاربرد وسیعی دارد و علاوه بر این دانش و فنی است که شاخه های متعددی دارد. اما این دانش، عمر چندانی ندارد. دانش مدیریت مثل بسیاری از دانش های امروزی، تقریبا در پایان قرن نوزده و آغاز قرن بیستم به عنوان یک دانش جدید شکل گرفت. دانش مدیریت در آغاز، بیشتر در حوزه اقتصاد مطرح شد و شکل گرفت. در این راستا آدام اسمیت» از محسنات تقسیم کار سخن گفت. اما گام اصلی را در پایه گزاری دانش مدیریت « فردریک تیلور» بر داشت که با نگاشتن کتابی به نام « اصول مدیریت علمی» این علم را پایه گزاری کرد و عملا به عنوان پدر دانش مدیریت شناخته می شود. ([14]) البته این به این معنا نیست که قبل از قرن نوزده مدیریتی نبوده است و یا این که بشر به فکر مدیریت نبوده است، بلکه مقصود این است که مدیریت به عنوان یک دانش مدون شناخته شده نبود و آن چه به عنوان دانش مدیریت خوانده می شود قبل از قرن بیستم نبوده است؛ اما مدیریت عملی در هر زمینه ای در گذشته هم بوده است. در منابع دینی اسلامی هم مطالب بسیاری در باره تدبیر و مدیریت امور جامعه وجود دارد. نامه حضرت امیر مؤمنان به مالک اشتر نمونه روشنی از توصیه هایی برای تدبیر امور و مدیریت جامعه است که علاوه بر توصیه هایی اخلاقی حاوی اصول مهمی از مدیریت علمی هم هست. مثلا یکی از اصول مدیریت علمی تقسیم کار است. حضرت امیر (علیه السلام) در نامه اش به مالک اشتر می گوید :
« و اجعل لکل انسان من خدمک عملا تأخذ به فانه احری الا یتواکلوا فی خدمتک..» [15]
برای هریک از زیر دستان و کارکنان خود کاری تعیین کن تا او را نسبت به همان کار مؤاخذه و باز پرسی کنی، زیر این روش سزاوار تر است تا این که کارهایت را به یکدیگر وا نگذارید .
به هر حال دانش مدیریت مثل بسیاری از دانش های دیگر زائیده پیشرفت جوامع بشری است. برخی از پژوهشگران این مطلب را این طور تحلیل کرده اند که قبل از قرن نوزده سازمان های بزرگی که نیازمند تشکیلاتی برای اداره آنها باشد، وجود نداشت اما با افزایش جمعیت در قرن نوزدهم و رشد آگاهی های اجتماعی و به وجود آمدن رقابت ها، زمینه شکل گیری دانش و فن مدیریت به وجود آمد. ([16])
افزون بر این در گذشته کارها فردی و تدبیر ها هم فردی بود، در حالی که در دنیای جدید مدیریت یک امر سازمانی است و اصولا بدون سازمان مدیریت معنا ندارد. تعریف هایی که برای مدیریت شده به خوبی نشان می دهد که مدیریت علمی در یک سازمان می تواند تحقق بگیرد .
تعاریف متعددی برای مدیریت انجام شده است مثل :
«هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف .» ([17])
« فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آن .» ([18])
یکی از نویسندگان در این باره می نویسد :
« تقریبا به تعداد مؤلفان و نویسندگان کتب مدیریت، تعریف مدیریت وجود دارد، ولیکن یک وجه مشترک بین همه این تعاریف دیده می شود و آن « هنر یا علم، اداره یک مجموعه، جهت نیل به اهداف سازمانی است » ([19])
در تعریف مدیریت هم از واژه علم و دانش و هم از واژه هنر یا فن استفاده شده است. این تعدد تعبیر هم بیانگر ماهیت مدیریت است و هم بیانگر زاویه دید کسانی که مدیریت را تعریف کرده اند. از آن جا که مدیریت را به عنوان علم و دانشی در نظر گرفته اند که قواعد و اصولی خاصی دارد، در تعریف آن از واژه دانش استفاده شده است و از طرفی چون مدیریت در حقیقت بیانگر یک مهارت و اقداماتی است که مدیریت انجام میدهد به آن هنر و فن هم گفته شده است. به نظر می رسد که بهتر باشد این دو جنبه مدیریت را از هم جدا کنیم. مسلماً تعریف دانش مدیریت به عنوان یک رشته نظری از تعریف عمل مدیریت به عنوان یک هنر و فن متفاوت است. با توجّه به این که دانش مدیریت معطوف با سازمان است می توان گفت که :
«دانش مدیریت عبارت است از مجموعه اصول و قواعدی که رهبری یک سازمان و مجموعه را برای تحقق اهدافی که برای آن سازمان یا مجموعه مشخص شده است تسهیل می کند. »
اما مدیریت به عنوان یک هنر یا فن، عبارت است از :
هنر و یا فن رهبری یک سازمان و یا مرکز اجتماعی برای تحقق اهدافی که برای آن سازمان و یا مرکز در نظر گرفته شده است.
برخی از مدیریت به هنر تبدیل خیال به واقعیت تعبیر کرده اند .([20]) این سخنی درستی است. اما تعبیر بهتر این است که بگوییم: « مدیریت محقق کردن اهداف و آرمان های یک سازمان و یا یک مرکز اجتماعی است » به دلیل این که در توصیف مدیریت گفته شد که مدیریت اداره یک مجموعه یا رهبری یک سازمان و مرکز اجتماعی است. بنا بر این مدیریت یک کار شخصی نیست که از تبدیل خیال به واقعیت سخن گفت، بلکه یک عملی سازمانی است برای تحقق اهداف سازمان از این رو در توصیف مدیریت به جای تبدیل خیال به واقعیت مناسبتر است که از محقق کردن اهداف یک مرکز و سازمان سخن گفت .
بررسی و نقد تعریف های که برای مدیریت شده ضرورتی ندارد؛ آن چه مهم است، شناخت ماهیت مدیریت است. و این مهم با توجه و بررسی اصول و قواعد مدیریت است که محتوای دانش مدیریت را تشکیل می دهد. این اصول و قواعد را می توان عناصر و ارکان مدیریت هم نامید، زیرا اساس دانش مدیریت را تشکیل میدهد، «تیلور» برای مدیریت علمی اصول چهار گانه ای را بیان کرد که عبارتند از:
البته آن چه «تیلور » به عنوان اصول مدیریت علمی بیان می کند، فقط در مدیریت یک کارگاه و کارخانه قابل تطبیق است. زمینه کاری تیلور هم مدیریت کارخانه های تولیدی بوده است. بنابر این تعریف، اهداف و عناصر مدیریت در نظر تیلور معطوف به مدیریت بنگاه های اقتصادی است که هدف از مدیریت در آن ها، کسب سود بیشتر و حد اکثر بهره وری از انسان و ماشین است. به نظر تیلور که طراح نظریه « مدیریت علمی» است، فایده اساسی به کار بردن مدیریت علمی بالا بردن سطح تولید است که با جلوگیری از اتلاف وقت کارکنان و صرفه جویی در کار ماشین و وسایل تولید، از طریق حذف عملیات زاید و هماهنگی امور مختلف تولیدی حاصل میشود. ([21])
بعد از مدتی در مقابل نظریه« کلاسیک» تیلور، مکتب « نئو کلاسیک» یا « مکتب روابط انسانی » به وجود آمد که با استفاده از علوم انسانی هم چون روانشناسی، جامعه شناسی و مردم شناسی سعی در کشف علت کمی بازدهی و بر طرف کردن آن ها از طریق انگیزش افراد و افزایش کارایی سازمان دارد([22]). این مکتب هر چند بر خلاف نظریه کلاسیک با این ادعا که کارگر ماشین نیست، به میدان آمد اما هدف همان کسب سود بیشتر بود؛ لکن به گفته خودشان با ملاحظه روابط انسانی و از طریق ایجاد انگیزه و انگیزش کارگر. به تدریج مدیریت دارای شاخه های گوناگونی شد و در تمام عرصه های زندگی جای پا برای خود باز کرد. تعریف و اصولی که در مکتب کلاسیک و « نئو کلاسیک » برای مدیریت شده، ناظر به مدیریت کارخانه های صنعتی است. و نسبت به همه شاخه های که مدیریت در باره آن مطرح است گویایی و رسایی ندارد. از این رو کسان دیگری عناصر اصلی مدیریت را متفاوت از نظریه تیلور مطرح کرده اند. مثلا «لوتر گیولیک» یکی دیگر از نظریه نویسندگان عناصر و ارکان مدیریت این گونه بر شمرده است :
«فایول» یکی از دیگر محققان، وظایف پنجگانه ای برای مدیریت قایل است که عبارتند از :
نویسندهء دیگری به نام «برچ » در کتاب «اصول مدیریت » عناصر مدیریت را در چهار اصل خلاصه می کند :
هدف از مطرح کردن، این تعریفات، تاکید روی این نکته است که در تعریفات و شرح عناصر تشکیل دهنده مدیریت، زمینه های مورد توجّه و زاویه دید پژوهش گران به خوبی دیده می شود. خصوصا در شرح عناصر مدیریت این مطلب به خوبی روشن است. تعریفاتی که بررسی شد معمولا معطوف به مدیریت در امور صنعتی و اقتصادی است، و طبعا نمی تواند مدیریت در امور، نظامی، فرهنگی، تربیتی، و زمینه های خدماتی همچون توزیع و مصرف، را به خوبی توضیح دهد هم چنانکه اصول و قواعدی که برای مدیریت مطرح شده، معطوف به مدیریت در حوزه اقتصادی است و بنا بر این می توان گفت که با توجه به تفاوت ماهوی مدیریت در زمینه های مختلف، طبیعی است که عناصر و اهداف مدیریت و حتی تعریف آن تفاوت های داشته باشد .
مثلا در تعریف های و نیز در بیان اصول مدیریت که ارائه شد، به دو اصل شناخت وظایف و اختیارات و هدفمند کردن کارها کمتر توجّه شده است. دلیل این عدم توجه این است که در کارخانه و بنگاه های صنعتی، هم وظایف و اختیارات و هم هدف کاملا مشخص است، وظیفه و اختیارات مدیر یک کارخانه طبق قرار داد ها کاملا مشخص می شود هم چنین که هدف در یک کارخانه تولید بیشتر و سود بیشتر است، در حالی که مدیریت در زمینه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از نظر وظایف و اختیارات مدیران و هم از نظر مشخص بودن اهداف و اولویت بندی اهداف، با پیچیدگی و ابهام بسیاری مواجه است. مشخص بودن وظایف و اختیارات مدیر و آگاهی مدیر از وظایف و اختیارات و هم چنین مشخص بودن اولویت های کاری در موفقیت یک مدیر، بسیار حیاتی و مهم است. و اصولا برنامه ریزی بدون مشخص بودن هدف معنای ندارد. تغییر در اهداف و اولویت ها بیش از هر جای دیگری خود را در برنامه ها نشان میدهد هم چنان که تغییر اهداف مهمترین عامل تغییر در برنامه های مدیران است. مثلا مدیری که هدفش جلب سود بیشتر است با مدیری که هدفش خدمت رسانی بهتر و یا جلب آرای عمومی بیشتر است، از برنامه ها کاملا متفاوت خواهد بود. یکی از چیز های که در بررسی عناصر و ارکان مدیریت مورد غفلت واقع شده است، شناخت موقعیت اجتماعی موضوع مدیریت است که موضوع مطرح برای مدیریت در جامعه از چه جایگاهی بر خور دار است ؟ و چه ویژگیهای دارد ؟
با توجّه به این که مدیریت مسجد از زیر مجموعه مدیریت فرهنگی و تربیتی است، و با توجّه به اهداف مدیریت فرهنگی و تربیتی می توان گفته که اصول و قواعد مدیریت در عرصه های فرهنگی، تربیتی و نیز اجتماعی و سیاسی از پیچیدگی و گستردگی های بسیاری بر خور دار است و نمی تواند در چهار یا پنچ خلاصه شود، بلکه در محور های متعددی باید اصول و قواعد مشخصی مطرح شود، مدیریت در امور فرهنگی و تربیتی، حد اقل در هفت محور باید قاعده و ضابطه مند باشد این هفت محور عبارتند از :
مثلا در اداره یک موسسه آموزشی، بیش از هر چیزی باید، وظایف و اختیارات مدیر مشخص باشد زیرا، فلسفه شکل گیری دانش و فن مدیریت، بهره وری بهتر از امکانات و فرصت های موجود است، و در صورت مشخص نبودن وظایف و اختیارات، ناهماهنگی، تداخل در کارها، تکرار، عدم مسئولیت پذیری، پیش می آید .هم چنین در مدیریت امور فرهنگی، سیاسی و تربیتی، شناخت موقعیت و ظرفیت موضوع مد نظر کاملا ضروری است، هم چنان که تعیین هدف و اولویت گزاری آن بسیاری حیاتی است. در فصل آینده این عناصر را در موضوع مسجد به صورت تطببیقی بررسی خواهیم کرد .
مسجد از نظر لغت به معنای مطلق مکان سجده است. ([26]) در قرآن هم مسجد به معنای مطلق مکان عبادت خوانده شده است. چنانکه معبدهای ادیان پیش از اسلام هم چون هیکل سلیمان که معبد اصلی در دین یهود بود، مسجد گفته شده :
«سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ » ([27]). »
پاک و منزه است خدایی که بندهاش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی - که گرداگردش را پربرکت ساختهایم. برد، تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم که بی گمان او است آن شنوا و بینا است .
در هنگام بعثت رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مسجد به معنای اسلامی در بیت المقدس وجود نداشت. همان طور که به کلیسای مسیحیان مسجد گفته شده است. در داستان اصحاب کهف از قول کسانی که بعد از مرگ دو باره اصحاب کهف، تصمیم گرفتند که محل اصحاب کهف را معبدی بسازند، نقل شده است که :
.. قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً ([28]) .
آنها که بر کار آنان چیره گشتند گفتند: مسجدی بر (مدفن )آنها خواهیم ساخت .
کسانی که می گفتند، محل خواب اصحاب کهف را عَبادتگاه می سازیم، مقصود شان ساختن کلیسا بود؛ چون آنها مسیحی بودند. در روایات هم مسجد به معنای مطلق مکان عبادت خداوند معرفی شده است .ابوذر می گوید از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) پرسیدم: کدام مسجد اوّلین بار ساخته شد ؟ حضرت فرمود: کعبه. پرسیدم و بعد ؟ فرمود: مسجد الاقصى. ([29]). در عهد نزول آیات قرآن خصوصا در شب معراج، که قبل از هجرت به مدینه بوده است، مسجد به معنای اسلامی نبود، بلکه مسجد به معنای مکان عبادت بود. در کتاب «وسایل الشیعه» روایاتی در جواز مسجد قرار دادن کنیسه و کلیسا به عنوان مسجد نقل شده در یکی از این روایات از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که می توان در کنیسه و کلیسا نماز گزارد :
سألت أبا عبد الله ( علیه السلام ) عن البیع والکنائس یصلى فیها ؟ قال: نعم، وسألته هل یصلح بعضهامسجدا ؟ فقال: نعم .( [30])
از اباعبدالله علیه السلام پرسیدم : که درکلیساها و کنیسه ها می شود نماز گزار ؟ گفت: بله .و پرسیدم: می شود بخشی از آنان را مسجد قرار داد ؟ گفت بله .
این روایت حاکی از این است که از نظر اسلام کنیسه و کلیسا برای عبادت خداوند بنا شده، اگر انحرافی در اعمال عبادی اهل کتاب صورت گرفته باعث نمی شود که این مکان ها صلاحیت خود را برای عبادت از دست بدهد. احتمالا به دلیل این که در این آیات بر کلیسا و کنیسه مسجد اطلاق شده، زجاج یکی از لغت دانان عرب، معتقد است که هر جایی که در آن عبادت شود، مسجد است؛ چون رسول الله، صلى الله علیه وآله و سلم، فرمود زمین برای من مسجد و پاک کننده قرار داده شده است. « جعلت لی الأَرض مسجداً و طهوراً.»([31]) فخر رازی هم در ذیل این آیه می گوید: اکثر بر این است که مسجد جاهایی است که برای نماز و یاد خدا بنا شده که شامل کنیسه ها و کلیسا ها و مساجد مسلمین می گردد. ([32]) زرکشی به استناد حدیث نبوی مذکور گفته است که در دین اسلام کل زمین مسجد است ([33])
ولی از نظر فقهی مسجد به جایی گفته می شود که برای نماز گذاردن عموم مسلمانان وقف شده باشد. صاحب جواهر (ره) که در بین فقهای شیعه بیش از همه در باره مسجد بحث کرده در تحقق عنوان مسجد شرعی و اصطلاحی ،« وقف بر کافه مسلمین» را شرط می داند به صورتی که اگر وقف بر خاص باشد مسجد نخواهد بود. ایشان در تعریف مسجد می گوید :
والمراد بالمسجد شرعا المکان الموقوف على کافة المسلمین للصلاة، فلو خص بعضا منهم به لم یکن مسجدا، ([34])
مراد از «مسجد شرعی» مکانی است که برای نماز عموم مسلمانان وقف شده باشد .
در این که در تحقق عنوان مسجد بر جایی صیغه وقف لازم است یا نه ؟ دو قول را یاد می کند: اول این که صیغه وقف لازم است، و قول دوم این که لازم نیست زیرا در صدر اسلام در بنای مسجد صیغه وقف جاری نمی کردند، البته اعلان به مردم برای نماز و نماز خواندن در آن شرط، تحقق مسجد بودن است، نظر خودش این است که، صیغه شرط است به دلیل این که در باب وقف همه فقها صیغه را لازم دانسته اند. ولی در این قول هم اظهار تردید می کند و می گوید در روایات شواهدی است که قول اول را تایید می کند. ([35]) امام خمینی (ره) هم در ساختن مسجد صیغه وقف را لازم ندانسته و تنها ساختن به عنوان مسجد و اجازه نماز گزاردن عموم در آن و نماز گزاردن تعدادی از مردم در آن ر ا در مسجد شدنش کافی میداند :
« الظاهر کفایة المعاطاة فی مثل المساجد والمقابر والطرق والشوارع والقناطر والرباطات المعدة لنزول المسافرین والاشجار المغروسة لانتفاع المارة بظلها أو ثمرها، بل ومثل البواری للمساجد والقنادیل للمشاهد وأشباه ذلک، وبالجملة ما کان محبسا على مصلحة عامة، فلو بنى بناء بعنوان المسجدیة وأذن فی الصلاة فیه للعموم وصلى فیه بعض الناس کفى فی وقفه وصیرورته مسجدا ([36]) »
علمای اهل سنت هم مسجد را تقریبا مشابه فقهای شیعه تعریف کرده اند .در کتاب «احکام تحیَة المسجد »، مسجد را به مکانی که برای نماز گزاردن به طوری دائمی آماده شده باشد، تعریف کرده است .
«المکان الذی اعد للصلواه علی الدوام .([37]) »
بنا بر این از نظر فقهی جایی که بدون وقف محل نماز است و یا وقف برای نماز تعدادی خاصی است، مسجد نیست. هم چنان که خانقاه و حسینیه هم حکم مسجد ندارد .
موضوع بحث ما مسجد فقهی است؛ یعنی مسجدی که برای نماز همه مسلمانان بنا شده باشد. هر چند عرفا بر مصلا هایی که در خانه ها ساخته می شود؛ نیز مسجد گفته می شود و روایاتی هم در فضیلت و ثواب ساختن محلی در خانه ها برای نماز وارد شده، ولی این مکان ها حکم مسجد را ندارند .([38])
با توجّه به تعریفی که از مدیریت و مسجد شد، و گفتیم که باید مدیریت را به عنوان دانش با مدیریت به عنوان یک فن باید از هم تفکیک کرد، باید دو تعریف از مدیریت مسجد انجام داد: نخست تعریف مدیریت مسجد به عنوان شاخه ای از دانش مدیریت و دوم مدیریت مسجد به عنوان یک فن و هنر. با توجه به این که دانش مدیریت شاخه های متعددی دارد، می توان مدیریت مسجد را شاخه ای از علم مدیریت قرار داد و آن را این گونه تعریف کرد
«دانش مدیریت مسجد عبارت از مجموعه اصول و قواعدی که مدیریت مسجد را برای تحقق اهدافی که برای آن در دین مشخص شده است تسهیل می کند. »
البته ما چنین دانش مدّونی به این نام هنوز نداریم ، ولی این دلیل نمی شود که نداشته باشیم، دانش مدیریت امروزه ده ها شاخه پیدا کرده است و روز به روز هم بر شاخه های آن افزوده می شود. اساس این دانش بر تفکرات، نظریه و تجربه های استوار است که در هر حوزه توسط متخصصان مطرح می شده و با جمع آوری این نظریه و تجربیات و دسته بندی و منسجم کردن آن یک دانش شکل می گیرد، دانش چیزی فرا تر از نظریه یا و یا داده های تجربه شده نیست. مساجد به عنوان یکی از گسترده ترین و مهم ترین مراکز تأثیر گزار در زندگی فکری، فرهنگی، تربتی و معنوی جوامع مسلمان قطعا شایستگی دارد که دارای دانش مدیریت ویژه خود باشد. نه تنها شایستگی بلکه ضرورت شکل گیری، دانش مدیریت مسجد، یعنی مجموعه نظریه ها و تجربیات در باره چگونگی بهتر اداره کردن مسجد، چیزی نیست که نیاز به برهان و استدلال داشته باشد. البته چنین دانشی زمانی شکل می گیرد که مدیریت مسجد به عنوان یک رشته تحصیلی در حوزه ها و یا دانشگاه ها تأسیس شود.
اما مدیریت مسجد به عنوان یک هنر و فن نیازی به رشته و دانش ندارد، یک توانایی است که می تواند در اثر استعداد و تلاش یک شخص و یا تجربه آموزی از دیگران فراهم شود. مدیریت مسجد را به عنوان یک فن و هنر می توان این گونه تعریف کرد :
« هنر و فن رهبری مسجد به منظور محقق کردن اهداف تشریع مسجد »
البته از آن جا که دانش مدیریت یک دانش کارَبردی است، شاید تفکیک کامل آن از هنر و فن مدیریت، نه ضروری باشد و نه لازم ولی به هر حال باید برای مشخص بودن مسیر بحث این دو را از هم متمایز کرد .
هدف ما بررسی و کشف و تبیین اصول و قواعد مدیریت مسجد ا ست، بتا بر این بحث بیشتر روی دانش مدیریت مسجد است تا بررسی مدیریت مسجد به عنوان یک فن و هنر. البته این نوشته حتی در حد یک گام در مسیر شکل گیری دانش مدیریت مسجد هم شاید به حساب نیاید، ولی تلاشی است در این راستا.
همان طور که بدان اشاره، مقصود از مدیریت مسجد، مدیریت دینی جامعه از طریق مسجد است. بنا بر این مدیریت ویژه ای خواهد بود و با توجه به ابعاد جامعه مدیریت مسجد هم دارای حوزه ها و بخشهای متعددی می شود. مسجد هم چنان که محور دین است، محور جامعه هم است، در فرهنگ اسلام مسجد در مرکز شهر و محله و بازار احداث می شد که نشان دهنده این نقش محوری مسجد است و از نظر کاربردی هم در تاریخ اسلامی خصوصا صدر اسلامی تمام امور اجتماعی و سیاسی در مسجد حل و فصل و مدیریت می شود و مسجد به عنوان تنها مرکز عمومی و اجتماعی مسلمانان مطرح بود، هر چند با توجه به گستردگی و پیچیدگی جوامع امروزی چنین چیزی در عصر حاضر امکان ندارد؛ ولی نباید ظرفیت و استعداد مسجد در حیات اجتماعی به کلی فراموش شود. باید تا جایی که امکان دارد، نقش محوری و حضور فعالانه مسجد را در تمام جوانب زندگی دوباره احیا کرد .
اساس شکل گیر اجتماع برای تعاون و همکاری در بر آوردن نیازها و رفع مشکلات و معضلات افراد است، اگر همه افراد در بر آوردن تمامی نیازهای خود و رفع مشکلات و معضلات به هیچ کسی غیر از خود محتاج نمی بودند، جامعه ای هم شکل نمی گرفت و. البته چنین چیزی در دنیا ممکن نیست. از این رو اجتماع و زندگی اجتماعی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است . بر این اساس بود که درآغاز خانواده شکل گرفت و بعد جامعه در شکل قبیله. شکل گیری خانواده و قبیله هم بر اساس همین نیاز بود. اگر خانواده نمی بود و نباشد هیچ انسانی قادر به ادامه حیات خود نیست؛ چون نوزاد انسان بیش از هر موجود دیگری در روی زمین به مراقبت والدین نیازمند است. و انسان بیش از هر حیوان دیگری در روزی زمین با خطرات رو به رو است و بیش از هر موجود دیگری در روی زمین نیازمند است . و گزافه نیست اگر گفته شود که انسان نیازمند ترین موجود روزی زمین است. یکی از این نیازمندیهای عمیق انسان ایمان است که در زندگی او را جهت بدهد. به همین دلیل از نخستین روزی که بشر در این کره خاکی شروع به زندگی کرده است، نوعی عقیده و باوری قلبی که در زندگی او را جهت بدهد ،داشته است و دین به معنای باور قلبی به چیزی که انسان را در زندگی جهت بدهد، عام ترین و شایع و مهم ترین پاسخی به نیاز انسان بوده است که اگر نباشد انسان احساس پوچی می کند و به خود کشی و انتحار پناه خواهد برد .
هم چنان که دین یکی از عوامل مهم پیوند افراد و جوامع به همدیگر است. ادیان از مهم ترین ابزارهای بوده است که از زمان های بسیار دور، بین افراد و جوامع پیوند و ارتباط ایجاد کرده است، ادیان بین جوامع مختلف و نژادهای متفاوت با زبان های متفاوت، ارتباط، همدلی، همزبابی و همکاری ایجاد کرده است. دین می تواند و توانسته بین انسان و خودش ارتباط بر قرار کند، هم چنانکه توانسته است بین افراد و بین جوامع پیوند و ارتباط ایجاد کند. بنابر این مدیریت مسجد شامل حوزه های است که دین در آن جا می تواند، نقش ایفا کند. و با توجّه این مبنا می توان شاخه های فرعی بسیاری برای مدیریت مسجد در نظر گرفت، مثل مدیریت عبادی مسجد، مدیریت سیاسی مسجد، مدیریت فرهنگی مسجد، مدیریت اجتماعی مسجد و مدیریت اقتصادی مسجد و....
گفته شد ارکان مدیریت، در هر موضوعی می تواند با تفاوت های همراه باشد، در باره مدیریت در امور فرهنگی و اجتماعی هفت عنصر و رکن اصلی مدیریت را نام بردیم. که اصول و قواعد مدیریت در این هفت محور باید تدوین شود، مدیریت مسجد باید این ارکان لحاظ شود و از جهت نظری این ارکان تبین شود و در عمل و اجرا این ارکان تطبیق شود . در این فصل به تبیین ارکان مدیریت مسجد پرداخته خواهد شد تا مدیران مساجد با آگاهی از آن به مدیریت مسجد اقدام کنند
اولین رکن و اصل و قاعده در مدیریت، شناخت وظایف، مسئولیت ها و اختیارات مدیر است. مدیر باید بداند که چه چیزی از او خواسته شده است و چه امکاناتی برای تحقق این خواسته در اختیار او قرار داده شده است. طبیعی است که مدیر بدون شناخت وظایف نمیتواند اهداف مورد نظر ر ا محقق کند هم چنان که بدون داشتن اختیارات کافی نمیتواند اهداف مورد نظر ر ا محقق کند. بدون آشنایی با وظیفه، مدیریت به هرج و مرج کشیده خواهد شد و بدون داشتن اختیارات، مدیریت با بحران مواجه خواهد شد. حال این سوال پیش می آید که مدیر مسجد چه وظایفی دارد و از چه اختیار اتی برخودار است و یا می تواند بر خور دار باشد ؟ ما این دو مطلب را به صورت جدا گانه مورد بررسی قرار می دهیم .
شاید بسیاری گمان کنند که وظیفه امام مسجد فقط خواندن نماز جماعت است. اگر ما وظیفه امام جماعت را فقط در خواندن نماز منحصر کنیم، سخن از مدیریت مسجد گفتن بیهوده است. چنین تفّکری با دیدگاه سکولاری از دین و مسجد هماهنگ است نه با دیدگاه مکتبی. در دیدگاه مکتبی خصوصا در تفکر شیعه وظایف امام مسجد تداوم وظایف انبیا است. مسجد که خانه خدا است، و برای مردم، و متولی آن انبیاء، بعد از انبیاء به دست امام مسجد است. بنا بر این همان طور که در بررسی جایگاه مسجد از محوریت مسجد در مدیریت دینی جامعه سخن رفت، امام مسجد هم محور مدیریت مسجد است و همان طور که در تعریف مدیریت گفته شد که هدف مدیر سازماندهی همه امکانات برای تحقق هدف است، امام مسجد هم باید همه امکانات موجود را برای تحقق اهداف دین و مسجد در جامعه رهبری کند. به بیان دیگر، دین به فرد و جامعه جهت می دهد و مسیر هدایت و سعادت حقیقی را نشان می دهد، مسجد محور این جهت دهی و هدایت است و سکّان این محور به دست امام مسجد است. از این رو نقش امام مسجد چون سکّاندار کشتی در دریا است که از طریق اطاق کنترل یا همان مسجد، کشتی جامعه را به سوی مقصد هدایت می کند. وظیفه مدیریت مسجد برای هدایت جامعه فقط در این صورت است که محقق می گردد. بر این اساس هر کاری که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در مسجد و برای مدیریت مسجد انجام می داده است، یک مدیر مسجد و یک امام مسجد می تواند و شایسته است که انجام دهد. و اصولا سنت و سیره رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) باید الگوی امامان مساجد باشد. در بررسی آیات و روایات و سیره پیشوایان دینی چند محور را به عنوان مهم ترین وظایف امام مسجد می توان نشان داد که عبارتند از :
اولین وظیفه امام مسجد اقامه نماز به عنوان اصلی ترین رکن عبادی دین اسلام است. اقامه نماز از وظایف اصلی انبیا و خصوصا خاتم انبیا (صلی الله علیه وآله وسلم) است خدای متعال ابلاغ آیات قرآن و اقامه نماز را دو وظیفه خاتم پیامبران قرار داده
اتل ما أوحی إلیک من الکتاب وأقم الصلاة إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر .. [ العنکبوت 45 ]
آن چه را به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی بازمیدارد، ..
در سوره انعام به پیامبر دستور می دهد که بگوید مامور به ابلاغ آیات قران و بر پا کردن نماز هستم :
..قل إن هدى الله هو الهدى وأمرنا لنسلم لرب العالمین [ انعام 71 ] وأن أقیموا الصلاة واتقوه وهو الذی إلیه تحشرون [ انعام 72 ]
بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است; و دستور داده شده ایم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. (71)
و (نیز به ما فرمان داده شده ) نماز را برپا دارید و از او بپرهیزید و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.» (72)
و در توصیف مومنان و یاران پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) اولین چیزی را که مطرح می کند این است که آنان بعد از این که بر زمین مسلط شدند نماز به پا میدارند :
الذین إن مکناهم فی الارض أقاموا الصلاة وآتوا الزکاة وأمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر .. [ حج 41 ]
.. کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می دارند د و زکات می پردازند و امر به معروف و نهیم از منکر می کنند ...
یکی از وصایای لقمان حکیم به فرزندش هم اقامه نماز است :
یا بنی أقم الصلاة وأمر بالمعروف وانه عن المنکر .. [ لقمان 17 ]
پسرم نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، ..
مجموعه این آیات و آیات مشابه دیگر حاکی از این است که اقامه نماز اصلی ترین و محوری ترین برنامه مسجد است. باید توجه داشته که اقامه نماز با خواندن نماز فرق دارد. مقصود از این که اصلی ترین وظیفه امام جماعت اقامه نماز در مسجد است، چیزی فراتر از خواندن نماز در مسجد و برگزاری نماز جماعت است. در قرآن تأکید بسیاری بر روی اقامه نماز است. از آیات قرآن چنین بر می آید که اقامه نماز مهمترین و اصلی ترین وظیفه انبیا بوده است. شاید برخی گمان کنند که مقصود از اقامه نماز خواندن نماز و یا بر پایی نماز جماعت است، این گمانی است بیگانه با واقعیت. حضرت ابراهیم زمانی که اسماعیل را به مکه گذاشت یکی از اهدافش را از این کار بر پایی نماز عنوان کرده است :
ربنا إنی أسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاة .. [ ابراهیم 37 ]
پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی آب و علفی، در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند ..
مقصود ابراهیم از اقامه نماز، این نبود که اسماعیل در مکه نماز بگذارد، اگر مقصود نماز گزاردن می بود، در کنعنان هم این کار را می توانست، نیازی نبود که به سر زمین بی آب و علف مکه برود. همچنین اگر مقصود فقط خواندن نماز می بود، با عبارت « لیصلی » بهتر بیان می شد. هدف حضرت ابراهیم و هدف خداوند از دستور به ابراهیم این بود که بودن اسماعیل در مکه منجر به گسترش و تداوم عبادت و یاد خداوند در جهان و در بین بشریت شود و مکه محل ذکر و یاد خداوند باشد. پس مقصود از اقامه نماز، تنها خواندن نماز نیست. بلکه مقصود، اقامه، به معنای گسترش و استمرار و پایداری نماز به عنوان عبادت خداوند در جامعه است. بر این اساس هدف اصلی برای امام مسجد این است که نماز را به عنوان ارتباط با خداوند در جامعه زنده نگهداشته و گسترش دهد و از این طریق ارتباط انسان را با خداوند بر قرار کند. نماز مهم ترین راه و اصلی ترین شیوه ارتباط بین بنده و پروردگار است، انبیاء، اولیاء و امامان مساجد وظیفه دارند که ارتباط را زنده، استوار و پایدار نگهدارند و گسترش دهند و این در صورتی محقق می شود که، نماز به عنوان یک وظیفه از طرف اکثریت جامعه، عمل شود، در این صورت است که نماز اقامه شده است. هر چه امام جماعت در گسترش نماز در بین افراد جامعه موفق تر باشد، مدیریت او موفق تر است. بنابر این مدیریت مسجد، فرا تر از نماز گزاردن در مسجد، ترویج نماز در جامعه است وترویج نماز در جامعه به معنای، احیای ذکر خدا و استحکام ارتباط با خداوند در جامعه و پیوند مستحکم تری افراد با خداوند است. این همان وظیفه ای است که انبیاء برای آن مبعوث شده و وظیفه ای است که بر اساس روایت « ان العلماء ورثة الانبیاء» [39] علمای دین بر دوش دارند. مسجد به عنوان پایگاه و سنگر دین و علماء دینی اصلی ترین جایگاه انجام این وظیفه است. جامعه ای بدون مسجد، جامعه بدون پایگاه دینی و مسجد بدون عالم دینی، پایگاه بی سردارد و سنگر بی سنگر دار است و مسجد بدون نماز جماعت و ارتباط مداوم با خداوند، سنگری بدون پشتوانه است .
دومین وظیفه امام جلب مشارکت و حضور مردم در مسجد است. اقامه نماز در راستای ارتباط مسجد به خداوند است و جلب مشارکت در راستای ارتباط مسجد با مردم است. مسجد حلق اتصال انسان با خداوند است و جایی است که جامعه با خداوند ارتباط بر قرار می کند، نماز وسیله این ارتباط است، بنا بر اقامه نماز به عنوان استمرار عبادت و یاد خدای در جامعه بدون جلب مشارکت مردم در مسجد میسر نیست. این مطلب از اهمیت بسیار بالای برخوردار است که امام مسجد بتواند مشارکت اکثریت مردم را در مسجد فراهم کند. طوری که دل های مردم به مسجد متمایل شود و حضور در مساجد و مداومت در جماعت را با وظیفه خود بداند. جلب مشارکت مکمل اقامه نماز در جامعه است، بدون جلب مشارکت، اقامه نماز در جامعه آن طور که باید محقق نمی شود، بنابر این جلب مشارکت از اهمیت بسیاری در مدیریت مساجد بر خور دار است. شواهدی از سنت نبوی و سیره معصومین بر اهمیت این موضوع دلالت دارد. یکی از سنت های و سفارش های رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مراعات حال نماز گزاران بود که نماز نباید باعث مشقت مردم شود و در نتیجه باعث دوری مردم از مسجد و نماز جماعت گردد. در روایتی آمده است :
عن أبی مسعود رضی الله عنه أن رجلا قال: والله یا رسول الله إنی لأتأخر عن صلاة الغداة من أجل فلان مما یطیل بنا، قال أبو مسعود: فما رأیت رسول الله صلى الله علیه وسلم فی موعظة أشد غضبا منه یومئذ، ثم قال: « إن منکم منفرین فأیکم صلى بالناس فلیتجوز فإن فیهم الضعیف والکبیر وذا الحاجة » ([40]).
از ابی مسعود رضی الله نقل شده که مردی گفت: من به خاطر این که فلان نماز را طول می دهد، نماز صبح را به تاخیر می اندازم. ابو مسعود راوی این روایت می گوید: رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در هیچ موعظه ای از آن روز خشمگین تر ندیدم. فرمود: « بعضی از شما نفرت افگن هستید. هر کدام تان با مردم نماز گزاردید، نماز را با سرعت بخوانید که در بین نماز گزاران ناتوان و پیر و کسانی که کارهای دارند، هستند .
حضرت امیر هم در عهد نامه اش به مالک اشتر به او سفارش می کند که :
وإذا أقمت فی صلاتک للناس فلا تکونن منفّرا ولا مضیّعا، فإن فی الناس من به العلة وله الحاجة. وقد سألت رسول الله صلى الله علیه وآله حین وجهنی إلى الیمن کیف أصلی بهم فقال: " صل بهم کصلاة أضعفهم وکن بالمؤمنین رحیما ([41])
نماز را چنان انجام ده که نه باعث خستگی و نفرت می شود و نه چیزی از آن ضایع شود که در بین افراد مریض و کسانی که گرفتاری و کاری دارند و جود د ارد من هنگامی که به یمن می رفتم از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پرسیدم که چگونه با مردم نماز بخوانم ؟ فرمود: با مردم هم چون نماز نا توان ترین آنان نماز بگذار و نسبت به مؤمنان مهربان باش .
روایاتی وجود دارد که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)و حضرت امیر علیه السلام کسانی را که در نماز جماعت شرکت نمی کردند تهدید می کردند صاحب جواهر در بررسی این روایات می گوید این روایات بر کراهت عدم حضور در مسجد دلالت دارد نه بر حرمت آن به دلیل این که هیچ کس فتو ا به وجوب حضور در نماز جماعت نداده است. [42]
هم چنان که صاحب جواهر تصریح می کند با وجود این روایات کسی فتوا به وجوب حضور در نماز جماعت نداده است از عدم فتوا به وجوب فهمیده می شود که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)و حضرت علی علیه السلام این تهدید را عملی نکرده است؛ چون اگر یک مورد این تهدید عملی می شد مبنا برای فتوا به وجوب نماز در مسجد می شد. بنا بر این می توان گفت که روایات دال بر تهدید اگر از نظر سند معتبر باشد، فقط نوعی تهدید را بیان می کند. این که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)و حضرت امیر (علیه السلام) چنین تهدید می کند، حاکی از اهمیت حضور در نماز جماعت است که از هر وسیله ای باید برای حضور افراد جامعه در مسجد باید استفاده کرد. دلیل اهمیت حضور در مسجد این است که از نظر فردی زمینه هدایت فردی را فراهم می کند و از نظر اجتماعی باعث شوکت اجتماع و حضور دین در صحنه اجتماع می شود. به بیان دیگر جلب مشارکت، به معنای ایجاد مشتری و بازار مصرف است که متاع دین به کسادی نگرایید و از وظایف مهم مدیر این است که بتواند برای خود مشتری فراهم کند. کالای دین و مسجد، هدایت است .. اگر به زبان بازاری سخن بگوییم، هر جنسی وقتی می تواند مشتری داشته باشد، که در معرض دید مردم باشد، و توجه مردم را جلب کند، جلب و جذب مردم به مسجد هم به معنای تبلیغ دین و هم به معنای جلب مشتری و خریدار دین است. تردیدی نیست که هر چه حضور مردم در مسجد بیشتر باشد، زمینه برای هدایت آنان بیشتر خواهد و بستر برای اقامه نماز و ایجاد ارتباط بین انسانی بیشتر با خداوند، افزون تر فراهم خواهد شد.
سومین وظیفه امام جماعت وسعت دادن به گسترده فعالیت ه مسجد است. امام مسجد باید فعالیت مسجد را در تمامی حوزه های حیات فردی و اجتماعی که مسجد می تواند، نقش داشته باشد گسترش دهد. چنانکه گفته شد هدف اصلی از مدیریت مسجد، مدیریت دینی جامعه است و مدیریت جامعه در صورتی محقق خواهد شد که مسجد در تمامی حوزه های که دین حاوی پیامی است ، فعال شود. وظیفه مدیر مسجد است که فعالیت مسجد را به تمام بخشهای زندگی فردی و اجتماعی که دین در آن پیام و یا راهکاری دارد، گسترش دهد . حکومت اسلامی که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بنیان گذاشت بر سه پایه استوار بود: پایه نخست مسجد بود. .رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بعد از ورود به مدینه مسجدی ساخت که به عنوان پایگاه اصلی مسلمانان بود پایه دوم انعقاد عقد اخوّت و برادری بین مردم انصار مدینه و مهاجران بود و پایه سوم پیمان های چند جانبه ای بود که بین رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم و مسلمانان با مشرکان و یهود بسته شد. در بین این سه مسجد اولین و مهمترین آنها بود . اما مسجد در عصر حاضر از این جهت بسیار غریب است زیرا مساجد به جز در اوقات نماز در بقیه مدت شبانه روز بسته است. در حالی که بر طبق سنت نبوی مسجد باید همیشه باز باشد. یکی از سنت های رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)، نشستن در مسجد بود. روایت شده است که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم)در مسجد می نشستند، گاهی به اصحاب خود مسائلی را تعلیم می دادند. گاهی منتظر می ماندند تا کسی از او چیزی بپرسد. هم چنین برای بر قراری آشتی بین مردم ، اجرای حدود و بر آوردن حوائج مردم به مسجد می نشستند. ([43]) یک جامعه دینی در عصر حاضر هم باید از این الگو پیروی کند. بر ای گسترش حوزه فعالیت مسجد، باید در دو جهت مشخص برنامه ریزی کرد :
1- رهبری امام مسجد در فعالیت های اجتماعی
یکی از کارهایی که باید احیا شود این است که امام مسجد حد اقل ساعاتی از روز را در مسجد بنشیند و همانند رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در بین مردم حضور داشته باشد و به اموری که مردم به او رجوع می کنند، رسیدگی کند. حضرت علی علیه السلام در نامه ای به قثم بن عباس فرماندار ش بر مکه به او دستور می دهد :
أما بعد فأقم للناس الحج وذکرهم بأیام الله، واجلس لهم العصرین فأفت المستفتی وعلم الجاهل وذاکر العالم([44] ).
اما بعد، حج را بر گزار کن و مردم را نسبت به ایّام الله یاد آوری کن و بعد از نماز ظهر و عصر با مردم بنشین و به پرسشهای آنان پاسخ ده، جاهلان را آگاه کن و با عالمان به گفتگو بنشین .
هر چند در این سخن امام فقط سه نکته؛ یعنی پاسخ به پرسشها و آگاه کردن جاهلان و گفتگو با عالمان مطرح شده است؛ اما به نظر می رسد که مقصود حصر وظیفه امام در این سه نیست، بلکه مقصود حضور امام در بین جامعه و حل و فصل همه مشکلات مردم است .
در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود :
من تولى أمرا من أمور الناس فعدل وفتح بابه ورفع ستره ونظر فی أمور الناس کان حقا على الله عزوجل أن یؤمن روعته یوم القیامة، ویدخله الجنة .([45] )
هر کسی که کاری از امور جامعه را بر عهده بگیرد و در آن کار به عدالت رفتار کند و موانع بین خود و مردم ر ا بر دارد و در خانه اش را بر روی مردم بگشاید و درکار مردم بنگرد، بر خداوند شایسته است که در روز قیامت هراس او ر ا بر طرف کند و او را به بهشت وارد کند
امام و مدیر مسجد یکی از مهم ترین کارهای مردم را بر عهده گر فته است، و باید در انجام این وظیفه از مردم فاصله نداشته باشد. امام و مدیر مسجد کارهای بسیاری را می تواند انجام بدهد از جمله: حل و فصل مشکلات خانوادگی، و منازعات که بین مردم صورت می گیرد بر قراری آشتی بین طرفها و مشورت در تربیت دینی فرزندان و مشکلات روحی افراد، برگزاری مباحثات علمی و فرهنگی و اموری از این قبیل .. این امور می تواند با تدابیری به صورت جزئی از کاربرد ها و وظایف تعریف شده مساجد در آید به صورتی که مردم به جای این که مسائل جزئی شان را در پاسگاه ها و دادگاه و با جنجال و دعوا حل و فصل کنند، با حضور در مساجد و در فضای آرام سریعتر انجام دهند. تجربه شورای حل اختلاف که به ابتکار آیة الله شاهرودی تاسیس شد می تواند الگوی خوبی باشد. با این تفاوت که شورای حل اختلاف باز هم حالت اداری دارد و گاه هفته ها طول می کشد، در حالی که امام جماعت می تواند بدون نیاز به پرونده سازی و کاغذ بازی و تعیین وقت، به صورت شفاهی و حضوری و با بیان حکم شرعی و نصیحت به طرفین، مشکلات مردم را حل کند. اگر امام مسجدی بتواند فعالیت های خود را تا این سطح گسترش بدهد، مطمئنا هم در بین مردم از وجهه و جایگاه خوبی برخوردار خواهد شد و هم در مدیریت دینی جامعه توفیق بزرگی به دست خواهد آورد. چنین کسانی واقعاً به سطح رهبری جامعه نایل خواهند شد .
انبیاء و اوصیاء تنها امام در عبادت نبودند، امام در زندگی هم بودند، مقتدای در همه امور بودند، در قرآن کریم، زندگی انبیاء و از جمله حضرت ابراهیم و حضرت ختمی مرتبت اسوه حسنه برای مردم معرفی شده است :
برای شما در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند الگوی نیکی وجود داشت، در آن هنگّامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنکه غیر از خدا می پرستید، بیزاریم ! ما نسبت به شما کافریم و بین ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است; تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان بیاورید، ..[46]
(آری) برای شما در زندگی) آنها)! اسوه حسنه بود، برای کسانی که امید به خدا و روز قیامت! دارند; و هر کس که روی گرداند، خدای بی نیاز شایسته است[47]
در را حضرت ختمی مرتبت هم آمده است که :
مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا الگوی نیکویی بود، برای کسانی که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند .[48]
امام جماعت و جمعه همان طور که امام در نماز است، و مردم در نماز به او اقتداء می کنند، از نظر اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، دینی و تربیتی هم باید چنین جایگاهی داشته باشد، در گذشته اگر نه بسیاری بلکه بخش قابل توجه از علماء در جوامع اسلامی چنین جایگاهی داشتند. باید تلاش شود که امام جماعت به چنین جایگاهی برسد، و مردم همان گونه که در نماز به او اقتداء می کنند و به او اعتماد دارند، در دیگر موارد چنین اعتمادی به او داشته باشند. هدف از مدیریت مسجد این است که افراد جامعه دنیای خود را با دین و آموزه های دینی میزان کنند و دین را با محوریت مسجد و امام مسجد مورد عمل قرار دهند. باید تلاش شود که مسجد و امام مسجد به این جایگاه برسید که مسجد محور فعالیت های دینی و امام مسجد رهبر و امام فکری افراد باشد. اگر امام مسجد به این مقام برسد، مدیریتش بسیار تأثیر گذار خواهد بود، البته مقصود از رهبر در این جا رهبری سیاسی نیست بلکه رهبری فکری است یکی از محققین در باره نقش رهبران فکری در شکل گیری تحولات اجتماعی می گوید :
رهبران در یک تقسیم بندی، به رهبران فکری و غیر فکری تقسیم می شوند. رهبران فکری جامعه ممکن است خود را رهبر به حساب نیاورند، اما در شکل گیری تحولات اجتماعی نقش مهمی دارند. .( [49] )
جایگاه اصلی امام مسجد جایگاه رهبری فکری افراد است. باید تلاش کرد که این موقعیت برای امام مسجد حاصل شود. و رسیدن به چنین موقعیتی، یعنی موقعیت رهبری با جدیّت و تلاش خود امام مسجد میّسر خواهد شد .
2- تأثیر گزار ی مسجد در زندگی فردی و اجتماعی
جهت دوم گسترش حوزه فعالیت مسجد، حضور مسجد در زندگی افراد جامعه است. یعنی این که بین مسجد و افراد رابطه متقابل وجود داشته باشد، به صورتی که فرد خود مأنوس به مسجد باشد و مسجد هم در زندگی فرد تأثیر داشته باشد. در روایات برای نفس نشستن در مسجد هم آثار و برکاتی بیان شده است. عثمان ابن مظعون که از اصحاب بسیار عابد و زاهد رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) بود به رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کرد :
..قال: لرسول الله ( صلى الله علیه وآله ): إنی أردت أن أترهب، قال: لا تفعل یا عثمان فإن ترهب أمتی القعود فی المساجد. ([50] )
می خواهم راهب شوم، رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) گفت: ای عثمان ! چنین نکن که رهبانیت ( ترک دنیا ) در امت من نشستن در مساجد است
هم چنین در روایات دیگری نشستن در مسجد برای انتظار نماز بسیار تمجید شده است. در وسائل الشیعه بابی تحت عنوان « استحباب الجلوس فی المسجد وانتظار الصلاة » منعقد شده است و در روایت متعددی در استحباب نشستن در مسجد نقل شده است از جمله از امام صادق ( علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند :
و قال: ثلاثة نفر من خالصة الله عزوجل یوم القیامة: رجل زار أخاه فی الله عز وجل فهو زور الله وعلى الله أن یکرم زوره، ویعطیه ما سأل، ورجل دخل المسجد فصلى وعقب انتظارا للصلاة الاخرى فهو ضیف الله وحق على الله أن یکرم ضیفه، والحاج والمعتمر فهما وفد الله وحق على الله أن یکرم وفده.
در روز قیامت سه کس از افراد خالص در نزد خداوند هستند: اول کسی که برادر دینی خود را فقط از روی رضای خدا دیدار کند، که او چنان است که گویی خدا را دیدار کرده و بر خدا است که زایرش را اکرام کند و هر چه می خواهد به او عطا کند، دوم مردی که به مسجد در آید و نماز گزارد و منتظر نماز دیگر باشد که او مهمان خداوند است و بر خدا است که مهمانش را اکرام کند و سوم کسی که برای حج و عمره عازم شده ا و بر خدا است که مهمانش را اکرام کند .
در روایت دیگری آمده است :
عن الصادق، عن آبائه ( علیهم السلام ) قال: قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ): الجلوس فی المسجد لانتظار الصلاة عبادة ما لم یحدث، قیل: یارسول الله وما الحدث ؟ قال: الغیبة
امام صادق (علیه السلام) از پدرانش روایت کرد که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است، مادام که خراب نکند سوال شد: یا رسول الله چه چیزی خراب می کند ؟ گفت: غیبت کردن .
البته نشستن در مسجد کم ترین نقش حضور مسجد در زندگی افراد است، در مسجد می توان کارهای بسیاری انجام داد که در زندگی مردم نقش داشته باشد، مسجد می تواند محل مشورت مردم در امور فردی و اجمتاعی باشد، می تواند محلی برای ایجاد ارتباطات سالم باشد، می تواند محلی بر ای گفتگوهای علمی و دینی باشد ،می توان محل ارتباط مردم با مسئولان باشد و ...
وظیفه چهارم امام جماعت بهره گیری از مسجد برای تعلیم و تربیت دینی است. کاری که رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) انجام داد. تعلیم و تربیت دینی افراد جامعه از اصلی ترین وظایف انبیاء بوده است. خداوند متعال برای بعثت انبیاء سه تلاوت آیات خداوند ( ابلاغ پیام خدا )، تزکیه( تربیت ) و تعلیم کتاب و حکمت بیان کرده است .
همان طور که رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت و آن چه را نمی دانستید، یاد دهد.[51]
مسجد سنگر پیامبر و امام مسجد سنگر بان این سنگر است ا مام مسجد باید همان وظیفه پیامبر را انجام بدهد. این امر بسیار مهم است که تعلیم و تربیت دینی جامه از مسجد انجام شود. معمولا در تعلیم تربیت دینی خانواده نقش بسیار مهمی دارد، اما تعلیم تربیت بوسیله خانواده علی رغم اهمیت بالایی که دارد، ممکن است همراه با خرافات و یا کج فهمی های همراه باشد، ولی اگر مسجد در این زمینه فعال شود، علاوه بر این که نقش تربیتی خانواده را تقویت می کند، از آسیب های احتمالی هم جلو گیری می کند. به هر حال تنها تربیت دینی خانوادگی به هیچ وجه کافی نیست؛ چون بخش مهمی از اعمال دینی امور اجتماعی است که در خانه زمینه عملی کردن آنها وجود ندارد و مسجد هم آموزشگاه و هم محل تجربه خوبی برای تربیت دینی اجتماعی است .
سابقاً تدریس علوم دینی در مساجد انجام میشد و این بسیار پر برکت بود. در گذشته در نجف و قم و همه حوزه های دینی درس ها در مساجد برگزار می شد بسیاری از درس های استاد شهید مطهری و دیگر رهبران فکری انقلاب اسلامی در مساجد بر گزار می شد. یکی از فواید این شیوه این بود که علاوه بر طلاب، بسیاری از کسان دیگری که علاقه به درسهای دینی داشتند می توانستند بدون هیچ مانعی از این درسها استفاده کنند. این روند در حال تضعیف است. و میز و صندلی و اطاق های تنگ جای مساجد را گرفته اند. هم چنانکه درس در مسجد چون همراه با روح معنوی و عبادی است از برکت بیشتری برخوردار بود. در قدیم عالمان با فضلی در مساجد درس می گفتند و علاوه بر این که درس می گفتند در دسترس طالبان علم هم بودند. و علاوه بر تدریس، نفس شان هم اثر تربیتی داشت. در حالی که اساتید امروزه چندان در دسترس طالبان علم نیست. از آثار دیگر تدریس در مساجد این است که فاصله بین استاد و طلبه و درس را با عامه مردم کم می کند. استفاده از مساجد به عنوان مدرس به خصوص در علوم اسلامی خیلی راه گشا است و هم موجب رونق مساجد می شود، هم زمینه برای شرکت همه علاقمندان را برای فهم مسائل دینی فراهم می کند و از این طریق روح دین در جامعه دمیده می شود. علاوه بر این امام جماعت مسجد می تواند درسها و سخنرانی های منظم هفتگی برای عموم و یا جوانان و یا زنان برگزار کند البته چنین درس ها و سخنرانی ها در مسجد معمول است و برگزار می گردد، ولی مدیر مسجد می تواند با نیاز سنجی، کارایی و کارآمدی آن را بالا ببرد شود و براساس نیازها و اولویت ها سعی شود که هم فهم و درک عمومی، تقویت شود و هم با خرافات و بدعت ها و تحریف ها و ناهنجارهای مبارزه شود. مساجد می تواند از طریق برگزاری نشستها و گفتگوها با شبهات، خرافات، بدعت ها و تحریف ها به مبارزه برخیزد .
یکی از اصلی ترین وظایف امام مسجد جلب پشتیبانی از مواضع امام و امت اسلامی است. در دوره رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) و کل تاریخ اسلام مساجد اصلی ترین مکان برای تجهیز مسلمانان به دفاع از اسلام و کیان اسلامی و مرزها در مقابل خطرات بوده است. در زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مسجد اصلی ترین مکانی بود که رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در آن مردم را برای آمادگی برای جهاد و مشورت در کارها، گرد می آورد و این سنت تا مدتها ادامه داشت و مسجد محل اداره و حل و فصل امور امت بود تا این که قصرها و دارالاماره ها جای مسجد را گرفتند، در عین حال مساجد در مواقع حساس نقش مهمی در پشتیبانی از مواضع حکومت ایفا م ی کرد. در حاضر با توجه به پیچیدگی هایی که در جوامع ایجاد شده، مسجد می تواند این نقش را به خوبی انجام بدهد و سنگر مهمی برای حمایت از امام و امت اسلامی باشد .
با توجه به مسایلی که به عنوان وظایف مدیر مسجد مطرح شد، ضرورت آموزش امامان مساجد، چیزی نیست که نیاز به استدلال داشته باشد. همان طور که امروزه برای تمام در تمامی، حوزه های دوره های آموزش تخصصی مدیریت بر گزار می شود، شایسته و بلکه لازم است که امامان مساجد هم دوره های تخصصی مدیریت مساجد را آموزش ببینند. افزون بر آموزش، برای امامان مساجد باید اهداف کاربردی مشخصی را در نظر بگیرند، تا محکی باشد برای عملکرد مدیران مساجد هم چنانکه لازم است یک فضای رقابتی و مسابقه الی الخیرات بین امامان مساجد بر گزار شود، تا ضمن ایجاد انگیزه برای تلاش بیشتر مدیران مساجد، زمینه های شکوفایی مساجد نیز فراهم شود .
مدیریت در حقیقت رهبری یک سازمان است؛ چون مدیر کسی است که یک مجموعه را به سوی اهداف سازمانی یا اهداف عملیاتی که در مسیر اهداف سازمانی است، حرکت می دهد، بنا بر این مدیر یک سازمان را رهبری می کند. رهبری به :« تأثیر گزار ی بر افراد در انجام وظایف شان با میل و علاقه » و یا « نفوذ بر زیر دستان » تعریف شده است. ([52] ) و کسی به این مقام می رسد که قدرت رهبری فکری را داشته با شد. قدرت رهبری عبارت است از: « تأثیر گزاری بر پیروان به نحوی که بر اساس میل و خواسته خود جهت تحقّق اهداف در موقعیت های گوناگون حرکت کنند و رهبر کسی است که بتواند با این شیوه افراد را به کار گیرد. »( [53] )برخی در تعریف قدرت گفته اند: « قدرت عبارت از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران بوده و نفوذ عبارت است از اعمالی که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظریات دیگران می گردد. » ([54])
قدرت و اختیارات کافی لازمه مدیریت است. بدون قدرت و اختیار کافی مدیریت مفهومی ندارد. بنا بر این مدیر باید در حوزه مدیریت خود، قدرت داشته باشد به صورتی که هیچ چیزی غیر از مسئولیت نتواند مانع اقدامات او شود. کسی که مدیری جایی را به عهده می گیرد، باید قدرت به او تفویض شود. قدرت ابزار عمل و مسئولیت ابزار کنترل است. و باید بن این دو توازن ایجاد شود، یعنی قدرت در قبال مسئولیت و مسئولیت به اندازه قدرت باشد. افزون بر قدرت، آگاهی مدیر از حدود اختیاراتش هم ضروری است .. مدیر باید سطح قدرت خود را بشناسد و بر اساس آن عمل کند .
بخشی از قدرت و اختیارات مدیر تفویضی است که باید از مقام عالی تر به او تفویض شود، بخشی دیگر از قدرت و اختیارات مدیر، اکتسابی است که مدیر با تلاش خود و احراز شایستگی، می تواند کسب کند. برای توضیح این مطلب لازم است که با منابع قدرت مدیران آشنا شویم .
برخی برای قدرت پنج منبع بر شمرده اند :
هرچه مدیر به قدرت های فوق بیشتر مجهّز باشد می تواند بر کارکنان نفوذ بیشتر داشته با شد و در انجام وظیفه رهبری و هدایت خود موفّق تر باشد.([55] )
در مدیریت مسجد، تمام این منابع قابل حصول است. البته در آغاز تنها قدرت قانونی است، ولی توانایی و شایستگی مدیر مسجد می تو.اند، تمامی این منابع قدرت را برای او به ارمغان آورد. مدیر مسجد با دانش می تواند قدرت تخصصی را به دست آورد، چون دانش تنها فضل و زیبایی نیست؛ بلکه توانائی و شایستگی هم است. مقصود از دانش، دانستن مسائل مرتبط به مسجد و مدیریت مسجد است نه هر دانشی. مسجد از نظر دینی احکام و آدابی دارد و مدیر مسجد یا امام جماعت هم از نظر دینی شرایط و احکامی دارد. به طور کلی برای مدیر مسجد یا امام جماعت مسجد آگاهی در دو محور به ترتیب اولویت ضروری است :
جای بحث نیست که مسجد به عنوان پایگاه و امام جامعه به عنوان متولی امور مسجد و دین، باید مرکز نشر آگاهی های دینی و تحقق آن باشد علاوه بر این که در دین اسلام و از نظر فقهی احکام و آداب بسیاری دارد که نه تنها امام جماعت مسجد باید آن ر ا بداند، بلکه همه مومنان باید نیز باید به آن ها آگاهی داشته باشند. طبیعتاً امام مسجد هم باید آگاهی جامع تر و هم پابندی بیشتری به این احکام داشته باشد و بتواند مرجع دیگران باشد. امام مسجد با تسلط کافی بر احکام و آداب اسلامی، قدرت تخصصی را بر ای خود کسب می کند، و هرچه آگاهی اش از احکام و آداب شرعی گسترده و عمیق تر باشد، موقعیت و جایگاه بهتری در نزد مؤمنان خواهد داشت. در هم چنان که ضعف اطلاعات دینی امام مسجد، وجه او را در نزد مأمومین، خدشه دار می کند .
هم چنانکه آگاهی ها امام مسجد در امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی، قدرت تخصصی افزون تری برای او به ارمغان می آورد. هر چه آگاهی های امام مسجد در امور دینی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی بیشتر باشد، بر توانایی او افزوده خواهد شد .
اگر امام مسجد بتواند، از نظر علمی، دینی و آگاهی عمومی، برتری خود را بر مأمومان تثبیت کند، و در کنار آن اگر از نظر تقوا هم بتواند توجه مردم را جلب کند، می تواند قدرت مرجعیت را به تناسب موقعیت خویش کسب کند. در مدیریت مسجد قدرت مرجعیت نقش محوری دارد، امامی در مدیریت مسجد موفق است که قدرت مرجعیت داشته باشد. افزایش قدرت تخصصی، و به دست آوردن قدرت مرجعیت به نوبه خود قدرت پاداش و تنبیه را هم در پی خواهدداشت.
بنا بر این به جز قدرت قانونی یا مقرراتی که از مقام بالاتر و یا بر اثر توافق یک جمع به وجود می آید، بقیه منابع قدرت اموری هستند که رهبر یا مدیر و یا امام مسجد، با تلاش خود خود می تواند آن ها را به دست بیاورند .
دومین رکن مهم در مدیریت یک سازمان و یا مرکز، آگاهی کافی و همه جانبه مدیر نسبت به آن سازمان و مرکز و جایگاه اجتماعی و موقعیت جغرافیایی آن است. کسی که مدیریت یک سازمان و یا یک مرکز اجتماعی را به عهده می گیرد باید نسبت به آن شناخت کافی داشته باشد. باید بداند که بنگاه، سازمان و مرکز مورد نظر چه کار مفیدی می تواند انجام بدهد و موقعیت او در جامعه و برد کاری اش تا چه حدی است. این مسئله خصوصا در مدیریت های فرهنگی و دینی اهمیّت بیشتری دارد .
فراهم شدن این عنصر و رکن در موضوع مدیریت مسجد، مستلزم آگاهی کامل از نقش مسجد در جامعه است. مقصود از موقعیت اجتماعی، جایگاه و کارکرد مسجد در اجتماع است که مسجد در جامعه از چه جایگاه، موقعیت و اهمیت برخوردار است. مقصود از محیط موقعیت مکانی و جغرافیایی مسجد است. شناخت موقعیت جغرافیایی و مکانی و استعداد های و حساسیت های مسجد در موفقیت مدیریت مسجد اهمیت بسیاری دارد. بنابر این در موضوع شناخت محیط باید به هر دو جنبه توجه شود هم به موقعیت و جایگاه اجتماعی و هم به موقعیت و جایگاهی جغرافیایی .
برای مدیریت مسجد شناخت جایگاه و موقعیت مسجد هم از نظر آرمانی و هم از نظر واقع ضروری است. چون هدف از مدیریت مسجد ارتقای موقعیت فعلی مسجد به موقعیت آرمانی است. بنا بر این باید نخست جایگاه فعلی مسجد در جامعه و جایگاه آرمانی آن مشخص شود و بعد با برنامه های مدیریتی جایگاه فعلی به جایگاه آرمانی ارتقا داده شود و هم چنین اشراف کامل به موقعیت جغرافیایی مسجد لازم است، چون بعضی از مساجد از نظر محیطی جایگاه جهانی دارند و بعضی از مساجد در کل کشور، و بعضی در کل شهر دارای اهمیت اند در حالی که بسیاری از مساجد فقط مسجد محله و یا روستا هستند. البته باید توجه داشت که شناخت موقعیت اجتماعی مسجد یک بحث نظری و فکری است و به مبانی دینی، فلسفی و سیاسی بستگی دارد، که به بخشی از آن در قسمت مبانی مدیریت مسجد اشاره شد، در حالی که شناخت موقعیت جغرافیایی مسجد به شناخت محیط جغرافیایی و موقعیت مکانی مسجد بستگی دارد .
مسجد با توجه به موقعیت زمانی، مکانی، جغرافیایی، تاریخی و عقیدتی دارای درجات متفاوت از اهمیت است. این مطلب در فقه به روشنی بیان شده است که ثواب نماز جماعت در مسجد جامع با مسجد محله و قبیله تفاوت دارد. در روایتی از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که ثواب نماز در مسجد من ده هزار برابر ثواب نماز در دیگر مساجد است و ثواب نماز در مسجد الحرام صد هزار برابر دیگر مساجد است .
عن الصادق جعفر بن محمد ( علیه السلام )، عن آبائه ( علیهم السلام ) قال: قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ): صلاة فی مسجدی هذا تعدل عند الله عشرة آلاف صلاة فی غیره من المساجد إلا المسجد الحرام، فإن الصلاة فیه تعدل مائة ألف صلاة ([56] )
علاوه بر این در فقه برخی مساجد از فضیلت هایی بسیاری برخوردار است به طوری که سفر برای عبادت در آنها تشویق شده است. روایاتی وارد شده است که سفر جز به سوی چهار مسجد جایز نیست مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد الاقصی و مسجد کوفه
وقال أمیر المؤمنین علیه السلام: " لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام، ومسجد رسول الله صلى الله علیه وآله، ومسجد الکوفة ". ([57] )
هم چنین روایاتی در باره ثواب نماز در مسجد قبا ([58] ) و یا مسجد غدیر ([59] ) و برخی مسجد دیگر وارد شده است. این روایات این حقیقت را نشان می دهد که از نظر فقهی و عقیدتی مساجد از اهمیت و فضیلت های متفاوتی بر خور دارند طبعا مدیریت این مساجد هم از اهمیت متفاوتی برخوردار است، مثلا مدیریت مسجد الحرام مدیریت جهانی و بشری است. باید در مدیریت آن همه ی انسانها و همه ی بشریت مد نظر باشد و لذا احکام و آثار مهم بر آن مرتب است، از جمله به طور نمونه این که اگر کسی در حرم که محدوده ای فراتر از شهر مکه را در بر می گیرد، وارد شود، در امان است و در ماه ها حرام حتی کسی حق تعرض به هیچ موجود جانداری را ندارد. چنین چیزی برای هیچ مسجدی حتی مسجد الاقصی وجود ندارد .
تفاوت اهمیت و اعتبار مساجد تا حد زیادی به جایگاه و موقعیت جغرافیایی مساجد بستگی دارد به صورتی که می توان گفت درجه اهمیت مساجد غالباً به موقعیت مکانی و جغرافیایی مسجد در محله، شهر، کشور و یا جهان بستگی دارد. معمولاً مساجدی که در مرکز محله، شهر، کشور و یا منطقه ای از جهان قرار دارد از اهمیت و درجات بالاتری برخوردار اند. مسجد الحرام و یا مسجد النبی و یا مسجد الاقصی و یا مساجد کوفه چون در مراکز مذهبی واقع شده اند، دارای اهمیت جهانی هستند و هم چنین هر مسجدی که موقعیت فرا محلی و یا فراملی پیدا کند، در مدیریت این مساجد باید نگاه جهانی داشت، در حالی که در مساجد اصلی پایتخت باید نگاهی ملی و کشوری داشت و در مساجد جامع مرکز شهر باید نگاهی به کل شهر داشت در حالی که در مساجد محله و یا روستا این نگاه محدود به محله و روستا است. همان طور که در مدیریت یک بنگاه اقتصادی شناخت بازار مصرف نقش مهمی دارد، در مدیریت یک مسجد هم شناخت موقعیت جغرافیایی نقش مهم دارد. این اهمیت در یک بنگاه اقتصادی کاملا تعریف شده و روشن است که برای سود دهی یک بنگاه اقتصادی باید رابطه عرصه و تقاضا کاملا مشخص باشد. و این رابطه به جز از طریق شناخت بازار مصرف به دست نمی آید. در مدیریت مساجد هم باید بین برنامه ریزی و نیازها و اولویت ها رابطه ای وجود داشته باشد که این رابطه جز از طریق شناخت محیط به دست نمی آید. تردیدی نیست که بین نیازها و اولویت هایی که در یک مسجد با موقعیت جهانی مطرح است با نیازها و اولویت هایی مساجد که در سطح یک کشور و یا شهر و یا یک محله و روستا است تفاوت های بسیاری می تواند وجود داشته باشد. به هر حال در مدیریت یک مسجد، شناخت محیط برای درک نیازها و اولویت ها، اهمیت اساسی دارد. و باید شرایط زمانی، مکانی، موقعیت تاریخی و جغرافیایی و... را مورد توجه قرار داد. نیازهای ساکنان یک محله و بازاریان با نیازهای سرباز خانه ها و مراکز مجتمع های آموزشی بسیاری متفاوت است. ضروری است که در مدیریت هر مسجد نیازها و اولویت های نماز گزاران و همسایگان مسجد مد نظر باشد. از نظر تشکیلاتی هم این تفاوت مطرح است. مسجد محله همه کارهایش توسط مردم محله انجام می شود ولی مسجد جامع یا مسجد مراکز عمومی مثل پادگان و مجتمع آموزشی و یا کارخانه های بزرگ متفاوت است. و ساماندهی این مساجد نیازمند متولی و مدیریت خاص است. مدیر مسجد باید این شناخت را شخصا به دست آورد .
سومین عنصر و رکن مدیریت خصوصا در حوزه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هدف مندی یک سازمان و مشخص بودن و معین بودن اهداف آن است. در تعریف هدف گفته شده که « هدف عبارت است از نقطه ای که کوشش ها معطوف رسیدن به آن است .» ([60] ) بنا بر این مدیر باید نقطه ای را که باید تلاشهایش معطوف به رسیدن به آن نقطه باشد، بداند. مثلا در یک بنگاه اقتصادی هدف کسب سود بیشتر است، در حالی که در یک باشگاه ورزشی هدف کسب پیرزوی در میدان ورزشی است، همین طور هدفها در بخش های نظامی، سیاسی و فرهنگی کاملا با هم تفاوت دارد. مدیریت مسجد باید در راستای تحقق اهدافی که برای مسجد در شرع مقدس اسلام بیان شده، باشد. بنا بر این مدیر مسجد وقتی موفق است که اهدافی را که برای مسجد بیان شده محقق کند در غیر این صورت این مدیریت نا موفق است. از این رو برای مدیر مسجد قبل از هر چیزی، لازم وضروری است اهدافی را که در شرع برای مسجد بیان شده است، بشناسد و با توجه به این اهداف به مدیریت مسجد بپردازد .
افزون بر هدف شناسی هدف گزاری هم در مدیریت بسیار اهمیت. مقصود از هدف گزاری درجه بندی و اولویت گزاری، اهداف است. به هر حال بسیاری از مواقع رسیدن به همه هدفها ممکن نیست و یا آسان نیست، در چنین مواقعی هنر مدیر، این است که، هدف ها یا درجاتی از اهداف را که تحقق آن ممکن است، مشخص کند، در بعضی مواقع رسیدن به هدف مستلزم گزراندن مراحلی است، هنر این مدیر است که با درایت مشخص کند که برای رسیدن به هدف، چه مراحلی را باید طی کند. اهداف را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
اهداف غایی یا راه بردی ،
اهداف عملیاتی یا کاربردی .
مقصود از اهداف غایی یا اهداف استراتژیکی و راه بردی، اهداف کلی ونهایی است که بیانگر فلسفه وجودی موضوع مورد مدیریت است. مثلا تأسیس یک کارخانه به چه هدفی بوده است یا تشریع مسجد برای چه هدفی است. به طور مثال در قرآن کریم در باره مسجد آمده است. « فیه رجال یحبون ان یتطهروا.[61].» این یک هدف استراتژیک است. که هدف بنای مسجد و فلسفه تشریع آن را بیان می کند. هم چنین تزکیه، تقوا و ایمان اموری است که فلسفه وجودی مسجد را بیان می کند. این اهداف را می توان اهداف نهایی هم نامید .
مقصود از اهداف کاربردی، اهدافی است که در مسیر رسیدن به اهداف راه بردی قرار دارد. مثلا برای کسب سود بیشتر که هدف نهایی تأسیس یک کارخانه است، باید تولید بیشتر داشت. سود بیشتر هدف نهایی و راده بردی است و تولید بیشتر هدف کاربردی .
تفاوت اصلی اهداف راه بردی و نهایی با اهداف کاربردی این است که اهداف کاربردی مطلق نیستند، ممکن است در برخی حالات از هدف بودن بازبمانند. مثلا در کارگاه های تولیدی که غالبا تولید بیشتر باعث سود بیشتر است، تولید بیشتر یک هدف کاربردی است، اگر بر اثر اشباع بازار تولید بیشتر، باعث کاهش سود شود، در این صورت، دیگر تولید بیشتر هدف نیست و کاهش تولید هدف کاربردی و تاکتیکی می شود. این از مهارت ها و هنر مدیر است که برای رسیدن به هدف استراتژیک هدف های تاکیتکی مناسبی را اتخاذ کند.
اهداف نهایی و راه بردی مدیریت مسجد، همان اهداف تشریع مسجد است. چون مدیریت مسجد برای تحقق اهداف تشریع مسجد است. البته در مدیریت مسجد تطبیق این اهداف با مقتضیات زمان باید مورد توجه قرار گیرد. به هر حال هر عصر و مکانی مقتضیات و شرائط خاصی دارد که باید با توجًه به آن متقضیات و شرائط به مدیریت مسجد و تحقق اهداف آن تلاش کرد. اهداف نهایی مسجد و مدیریت مسجد چیزهایی است که در دین اسلام برای رسیدن به کمال توصیه شده است. دین، شریعت ، عبادت، مسجد، نماز، روزه، و ... همه برای این است که انسان به کامل برسید و اصولا دین برای رسیدن به کمال است. در قرآن کریم از مقام کمال انسانی « صبغة الله » تعبیر شده است .
صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة ونحن له عابدون [ بقرة 138 ]
رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید ) و چه رنگی از رنگ خدایی بهترند است؟» و ما تنها او را عبادت میکشند،
« صبغة الله » یعنی رنگ خدایی. مقصود از رنگ خدای این است که انسان چنان باشد که خداوند خواسته است. رسیدن به آن مقام نیازمند اوصافی است که باید در انسان شکل بگیرد. این اوصاف همان اهداف نهایی مدیریت مسجد است. اگر مسجدی ویا مدیر مسجدی بتواند، انسان هایی را تربیت کند که رنگ خدایی داشته باشند و چنان باشند که خداوند خواسته است، این کمال توفیق است. با بررسی آیات قرآن و روایات اوصاف و ویژگیهای زیر را می توان به عنوان هدف نهایی مساجد معرفی کرد:
در قرآن تاکید خاصی بر عنوان و مفهوم سجده و مسجد شده است. این که کعبه و بیت المقدُّس و کلیسا را مسجد خوانده، نشان گر این تأکید ویژه است. این تأکید حاکی از این است که از نظر قرآن فلسفه بنای معابد ومساجد برای تعظیم و پرستش خداوند بوده. چه مسجدی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) بنا کرد و چه مسجدی که حضرت سلیمان (علیه السلام) بنا کرد و چه مساجد که امروز یا در آینده بنا می گردد. البته عبادت تنها سجده نیست، هم در اسلام و هم در ادیان دیگر عبادات اجزای وصورت های متعددی دارد، جای این سوال است که چرا به محل عبادت، معبد یا مصلی گفته نشده است ؟ در حالی که معبد از نظر معنایی شامل همه انواع عبادات می گردد و مصلی هم عام تر از سجده است چون شامل همه اجزای نماز می گردد در حالی که سجده یک جزء نماز است. دو پاسخ به این سوال می توان داد:
اول این که چون در نماز سجده بیش از هر عمل دیگری تکرار می گردد و در هر رکعت دو سجده واجب است، بنا بر این از باب غلبه و اطلاق جزء بر کل به محل عبادت مسجد گفته شده است ؛
دوم این که از نظر قرآن و اسلام سجده نماد نهایت تعظیم و اطاعت خدای ودینداری است. به عبارت دیگری از نظر شکلی سجده اوج و قله عبادت و از نظر معنا هدف عبادت؛ یعنی ابراز تعظیم و فرمانبرداری نسبت به خدای متعال است. بنا بر این چون سجد ه در نماز هم از نظر کمّی ( دو سجده درهر رکعت ) و هم از نظر کیفی و اهمیت سجده ( نهایت و نماد ابراز تعظیم و انقیاد و عبودیت ) اصلی ترین و مهم ترین رکن نماز به عنوان سمبل عبادت خداوند است، از همین رو به مکان عبادت مسجد گفته شده است. پس سجده به عنوان سمبل عبادت، اطاعت تعظیم و پرستش مطرح شده است و بر همین اساس به معابد هم مسجد یعنی محل تعظیم و عبادت گفته شده است .
از این رو در مسجد باید کارهایی انجام شود که با فلسفه و کاربرد آن منافات نداشته باشند. به همین دلیل در آیات و روایات از کارهای که هیچ رنگی از عبادت و یاد خدا ندارد مثل شعر خواندن و قصه گفتن، نهی شده. از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که: « مساجد تان را از خرید و فروش و داخل شدن دیوانگان و کودکان در آن دور کنید .»( [62] ) در روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده: « اگر شنیدید که کسی در مسجد شعر می خواند به او بگویید خدا دهانت را بشکند، این جا برای قرآن است. » ([63] ) هم چنین از مطرح کردن امور دنیوی و دوستی دنیا، شمشیر تکان دادن و صاف کردن تیر در مساجد نهی شده است. ([64] ) در روایات متعددی از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که حضرت قصه گویان را از مسجد بیرون کردند ([65] ) قرآن کریم در دستور کلی، از یاد کردن هر چه غیر از خدا است در مسجد منع کرده است « و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» ([66] )ولی از کارهایی که به نوعی یاد خداوند در آن است مثل قرائت و تعلیم قران و تعلیم علوم دینی نه تنها منع نشده بلکه تشویق هم شده است. روایت شده که روزی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از حجره اش به مسجد در آمد و اصحاب را دید که در دو حلقه نشسته اند، جمعی قرائت قرآن می کنند و دسته ای سرگرم آموزش فقهند، هر دو گروه را دعا فرمودند. ([67] )
در مدیریت مسجد باید این مهم مورد توجًه شود که تمام تلاش و برنامه ها در مسیر تعظیم و عبادت الهی باشد. یعنی سمت و سوی تمامی برنامه مسجد در مسیر تقدیس و عبادت خدای متعال باشد و هر برنامه ای که چنین نباشد به مقتضای آیه شریفه « و ان المساجد لله فلا تدعو مع الله احدا » ([68] ) ممنوع است .
یکی از اهداف استراتژیگ مسجد، تقویت تقوا در افراد و جامعه است، بنا بر این برنامه های مدیریت مسجد باید به سمت وسوی گسترش و تعمیق تقوا در جامعه باشد. خدای متعال از بین موجوداتش انسان را کرامت بخشیده و او را بر همه موجودات عالم مادی برتری داده است و جهان مادی را به تسخیر او در آورده است .
ولقد کرمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر ورزقناهم من الطیبات وفضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا (الأسراء 70)
ما آدمیزادگان را کرامت بخشیدم و آنها را در خشکی و دریا، سوار کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان، روزی دادیم; و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.
ملاک این کرامت عقل است و این کرامت و برتری کرامت و برتری در دنیا است که برای همه بنی آدم از نیک و بد، عطا شده است، خدای علاوه بر این، کرامت و برتری دیگری نیز برای انسان قرار داده است، که کرامت و برتری در نزد خداوند است که ملاک آن تقو ا است .
یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثى وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله أتقاکم إن الله علیم خبیر (الحجرات 13 )
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهای و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها) ملاک امتیاز، نیست؟! گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست; خداوند دانا و آگاه است!
کرامت اولی در راستای رسیدن انسان به کرامت دومی است. همه جهان در اختیار بشر نهاده شده، عقل که موهبت الهی وملاکت برتری او بر دیگر مخلوقات خداوند است و ادیان وشرایع آسمانی برای رسیدن انسان به کرامت دومی است که آن کرامت در نزد خدا است. دین برای رسیدن انسان به این کرامت است. دین و مسجد وسیله ای است برای ایجاد تقوا در انسان. قرآن کریم بر این نکته تاکید دارد که مسجد باید به نیت تقوای الهی بنا شود :
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ ی َتَطَهَّرُوا ..([69].)
آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستی در آن، مردانی هستند که دوست می دارند پاکیزه باشند
در این آیه خدای متعال به پیامبرش دستور می فرمایند که مسجدی که از روز اول به نیت تقوای الهی بنا شده، شایسته تر است که محل عبادت باشد. یعنی این که در ساخت مسجد، باید نیت و قصد این باشد که مسجد مسیری باشد برای عبادت و تقوا. ادامه آیه نهی از مسجد ضرار است. در شأن نزول این آیه گفته اند که ابو عامر( پدر حنظله غسیل الملائکه) که قبل از اسلام نصرانی بود و با آمدن رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) با ایشان به مخالفت بر خواست و در جنگ احزاب به همراه مشرکان در جنگ با رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) شرکت داشت بعد از شکست به طایف رفت و بعد از فتح طایف به روم گریخت و هنگام رفتن به روم به گروهی از منافقان سفارش کرد که پایگاهی در بین مسلمانان ایجاد کنند تا بتوانند در بین مسلمانان فتنه به ایجاد بپردازند. او به منافقان وعده داده بود که با سپاهی از روم به مدینه بیاید و رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) را از آن جا بیرون کند و منافقان در پی سفارش او مسجدی را بنا کردند تا از این طریق به مسجد رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) یا مسجد قبا ضریه بزنند و مردم را به از رفتن به آن جا باز دارند. در ادامه آیه آمده که هدف شان از این کار «کفر» بود؛ یعنی مقصد شان مبارزه با اسلام بود. آنها میخواستند از این طریق با اسلام و رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) مبارزه کرده و بین مردم تفرقه ایجاد کنند و پایگاهی باشد برای دشمنان خدا و رسولش ولی در ظاهر می گفتند ما مسجدی ساختیم و در باطن پایگاهی بود برای ابو عامر. خداوند به رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) وحی کرد که در هرگز در آن مسجد نماز نخوان. رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) هم بعد از باز گشت از تبوک کسانی را فرستاد و دستور داد که آن مسجد را خراب کنند وبسوزانند. ([70] ) از امام صادق (علیه السلام) به طور مرسل روایت شده که حضرت امیر (علیه السلام) هم از نماز خواندن در پنچ مسجد شهر کوفه نهی کردند ..( [71] )
به هر حال این آیه قرآن و سنت رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) در تخریب مسجد ضرار و روایت منقول از امام صادق (صلی الله علیه وآله وسلم) در نهی حضرت امیر (علیه السلام) از نماز خواندن در بعضی از مساجد، هشداری است بر این که در ساخت مسجد نباید اهداف غیر دینی مد نظر باشد و گر نه نماز خواندن در آن خالی از اشکال نیست. اگر این مطلب را در برابر روایاتی که نماز خواندن در کلیسا و کنیسه را جایز می دانست قرار دهیم، معنای جز این نخواهد داشت که در ساخت مسجد هدف فقط باید عبادت خداوند باشد و بس. قرآن کریم هدف نماز را وسیله ای برای بازداشتن از زشتی و پلیدی می داند
اتل ما أوحی إلیک من الکتاب وأقم الصلاة إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله أکبر والله یعلم ما تصنعون (عنکبوت 45 )
کتاب (آسمانی ) را که به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند آن چه را انجام دهید، می داند.
مدیر مسجد باید ایجاد، گسترش و تقویت تقوا در فرد و جامعه را از مهم ترین وظایف خود بدانند و در این راستا بر نامه ریزی کند. گسترش تقوا می تواند یکی از ملاک های ارزیابی توفیق در مدیریت مسجد است، همان طوری که تقوا ملاک برتری و کرامت در نزد خداوند است، گسترش تقوا در بین افراد و جامعه هم باید ملاک ارزیابی عملکرد مسجد و امام مسجد باید باشد .
چنانکه گفته شد، هدف دین رسیدن انسان به کمال و کرامت است. مقصود از کمال، این است که انسان آن چنان باشد که خدای خواسته است، یا به عبارت دیگر رنگ خدایی بگیرد. و در چنین حالتی است که او به کرامت اصلی که کرامتی در نزد خداوند است نایل خواهد شد. اقامه نماز و تقوا برای رسیدن به این هدف است. این هدف را می توان تطهیر و تذکیه نامید، و هدفی نهایی و در طول دو هدف قبلی است. یعنی این که هدف از اقامه نماز و هدف از تقوا، رسیدن به طهارت و تهذیب انسان یا همان کمال و کرامت او در نزد خداوند است. این هدف آن قله ای است که همه تلاش ها باید به برای رسیدن به آن به کار گرفته شود. و هدف نهایی و غایی همه ادیان الهی است. خدای متعال در توصیف کسانی که در مسجد نبوی حضور می یافتند می فرماید:
«فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ .( [72]) »
در آن مردانی است که دوست دارند، پاکیزه گردند و خداوند پاکیزگان را دوست می دارد .
این هدف چنان اهمیت دارند که خداوند به حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و مسلمانان دستور داده که مشرکین را به مسجد را ندهید که آنها پلیدند .
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیمٌ ([73] )
.مشهور بین فقهای شیعه، نجاست همه کفار و مشرکان و حرمت دخول آنها در همه مساجد است. و آنها حتی با اجازه هم حق داخل شدن درمساجد راندارند، چون حرمت تنجیس مسجد اجماعی است و با توجه به مفاد آیه که مشرکان را نجس خوانده، ورود آنها باعث تلوث مسجد می گردد .([74] ) از رسول صلى الله علیه وآله ) روایت شده که فرمود :« مساجد تان را از نجاست دور نگهدارید » .« جنبوا مساجدکم النجاسة .»( [75] ) در روایات هم بر طهارت مسجد ،توجه بسیار شده است. و از ورود هرچه باعث تنفر است، به مسجد منع شده. در وسایل الشیعه احادیثی در این مورد در .« باب کراهة دخول المساجد و فیه رائحة ثوم، أو بصل، أو کراث، أو غیرها من المؤذیات » ([76] ) و « باب استحباب تعاهد النعلین عند باب المسجد وتحریم ادخال النجاسة المتعدیة إلیه » ([77] ) موجود است. و علاوه بر این که بر منزه بودن مسجد از آلودگی های مادی ومعنوی تأکید شده، بر آراستن مسجد به بوی خوش و هم پوشیدن لباس های پاکیزه وفاخر هنگام رفتن به مسجد سفارش شده است. روایاتی در «باب استحباب التطیب ولبس الثیاب الفاخرة عند التوجه الى المسجد، وعند ارادة الدعاء » ([78]) قرآن کریم هم در آیه ای خطاب به مؤمنان می فرماید :« خذوا زینتکم عند کل مسجد ([79] ) » مسجد همان طور که از نجاسات وکثافات باید منزه و پاکیزه باشد، از آلودکی معنوی هم چون شرک، نفاق از آلودگی های معنوی هم باید منزه باشد.
بنابر این مسجد جایگاه ذکر و یاد خداوند است و هدف از آن تزکیه وتطهیر انسان است. هم فلسفه بنای مسجد و هم کار برد صحیح آن این است. تعظیم و پرستش خداوند هم در حقیقت برای تزکیه و تطهیر انسان می باشد. چنین نیست که خداوند از تعظیم و عبادت انسانها، سودی ببرد، بلکه هدف اصلاح و رشد و به کمال رسیدن بشر است و این بوسیله نماز، تعظیم و پرستش خداوند انجام می شود به همین دلیل در قرآن مسجد خانه ی خدا « بیتی» ([80]) و درعین حال خانه ای برای مردم « ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا ..» ([81]) خوانده شده است .
در مدیریت مسجد این مهم باید مورد توجه قرار گیرد که مسجد محلی برای تطهیر افراد از آلودگی های معنوی و روحی باشد. همان طور که مسجد محلی مقدس و مطهر است باید بتواند تقدس و پاکی را در جامعه اشاعه دهد، این مهم اصلی ترین هدف مدیریت مسجد است که مدیری مسجد باید برای اشاعه تقدس و پاکی بکوشد و با برنامه های عملیاتی بتواند این هدف را در جامعه محقق کند .
گفته شد که، اهداف دو دسته اند :
اهداف راه بردی و نهایی ،
اهداف عملیاتی یا کاربردی .
مقصود از اهداف غایی یا اهداف و راه بردی، اهداف کلی ونهایی است که بیان گر فلسفه وجودی موضوع مورد مدیریت است و مقصود از اهداف کاربردی، اهدافی است که در مسیر رسیدن به اهداف راه بردی قرار دارد. اهداف راه بردی و از حوزه اختیار مدیر بیرون است و مدیر نسبت به آن حق اعمال نظر ندارد باید آن اهداف را محقق کند؛ اما اهداف کاربردی و عملیاتی اهدافی است که مدیر می تواند برای رسیدن به اهداف نهایی، در نظر بگیرد بنا بر این گزینش اهداف کاربردی، در اختیار مدیر است و مدیر است که باید این اهداف را تعیین کند .
مدیر مسجد برای رسید به اهداف نهایی می تواند اهداف فرعی تری که جامعه و فرد را به سوی هدف نهایی سوق می دهد، انتخاب کند. اولویت گزاری و برنامه ریزی برای رسیدن به این اهداف از اختیارات مدیر مسجد است. ما در این جا به برخی از مهم ترین محور هایی که می تواند از اهداف کاربردی برای مدیریت مسجد باشد، اشاره می کنیم. البته مقصود حصر اهداف کاربردی نیست بلکه مقصود ارانه نمونه های از اهداف کاربردی است.
یکی از اهداف کاربردی امام مسجد، جذب مردم است. مقصود از مدیریت جذب این است که مدیر مسجد، بتواند افراد یک جامعه را جذب مسجد کند. در مدیریت، اقتصادی این بخش به مدیریت بازاریابی نامیده می شود و نقش مهمی در مدیریت اصلی اقتصادی دارد. هرچه بازار گسترده تر باشد، توفیق مدیریت بیشتر است. بسیاری از نزاع ها و جنگهای امروزی در حقیقت بر سر بازاریابی است، همان طور که یکی از اصلی ترین علت پدید آمدن استعمار در قرن 19 هم همین عامل بازار یابی برای تولیدات صنعتی کشورهای صنعتی بود. بازار یابی و جذب مردم نقش اصلی را در تداوم حیات و پویایی یک سازمان دارد، هیچ سازمانی بدون بازار و خریدار شانسی برای بقا ندارد. در اسلام هم این مطلب با اهمیّت بسیاری مطرح شده است، مثلا در فرآن کریم، احادیث نبوی (صلی الله علیه وآله وسلم)، سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه (علیهم السلام )، اقرار زبانی به شهادتین را در صدق اسلام کافی دانسته اند و عقیده قلبی و عمل را شرط ندانسته اند. حتی اگر کسی در دل کافر باشد و خدای را قبول نداشته، اگر به زبان شهادتین را اقرار کرد از تمام مزایای موجود در جامعه اسلامی برخور دار است.، کفایت اقرار به شهادتین برای این است که، حد اکثر ممکن انسان ها بتواند در حوزه نفوذ دین قرار گیرد و هرکسی بتواند به آسانی شرایط درک و فهم اسلام را داشته باشد. طبیعی است تا زمانی که کسی امکان دست رسی مستقیم به تبلیغات دینی را نیابد، هدایت او هم دشوار است، کفایت اقرار زبانی به شهادتین باعث می شود که هر کسی بتواند در جامعه اسلامی وراد شود و امکان ابلاغ دین برای او فراهم شود. هم چنان که بر اصل حضور در مسجد بسیار تاکید شده است .یکی از سفارش های رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مراعات حال نماز گزاران بود که نماز نباید باعث مشقت مردم شود و در نتیجه باعث دوری مردم از مسجد و نماز جماعت گردد. روایت شده است که فرمود: « هر کدام تان با مردم نماز گزاردید، نماز را با سرعت بخوانید که در بین نماز گزاران ناتوان و پیر و کسانی که کار دارند، هستند. ([82] ).
یکی از مهم ترین نقش های مسجد در طول تاریخ و خصوصا در عصر نبوی، نقش آموزشی مسجد بوده است. تقریبا در عصر نبوی و تا قرن چهارم مسجد تنها مکان آموزشی مسلمانان بوده است و از قرن چهارم به بعد است که آموزش گاه ها با نام جدید مدرسه، در کنار مساجد شکل می گیرد. دکتر سعاد ماهر نوسینده ی کتاب« مساجد واولیاء الصالحون مصر» در این باره می گوید :
« در نیمه قرن چهارم هجری در شرق جهان اسلام، نام جدیدی بر مساجد و مکان های عبادت اطلاق شد و آن لفظ مدرسه و مدارس است. این نام علی القاعده در غرب جهان اسلام و در قرن پنجم منتشر شد ..» ( [83])
وی در ادامه می گوید :
« شیعیان اولین کسانی بودند که بناهای فرهنگی را که سابقاً در مساجد معروف به دارالعلم بود، ساختند؛ چنان چه آنان برای اولین بار نام مدرسه را بر آن اطلاق کردند. هدف اساسی از ساختن این بناها، تدریس و نشر مذهب شیعه بود. در قرن پنجم هجری اکراد و مغول های سنی مذهب، این مدارس را در غرب جهان اسلام ایجاد کردند و آن را مؤسساتی عمومی قرار دادند. این مدارس بر خلافت مدارس شیعه با اشراف و نظارت دولت اداره می شد .» ([84] )
علامه دهخدا در این باره می گوید :
از قرن پنجم هجری نظام جدیدی در استفاده از مسجد متداول شد و آن داخل کردن مدارس در مساجد است. برای تناسب با محیط تدریس مذاهب و مسکن دادن به طالبان علم، ...» ([85] )
با این که مدارس از مساجد مستقل شده بود، در عین مدارس در کنار مساجد و در پیوند و ارتباط مستحکم با مساجد بود. در واقع مدارسی که در کنار مساجد ساخته می شد، بیشتر حالت خوابگاه داشت و آموزش و تدریس خصوصا آموزش و تدریس دروس دینی در مساجد انجام می شد. این رو تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت. تا قبل از قرن بیستم، نظام آموزش مسلمانان با دین و مسجد پیوند عمیقی داشت. مکتب خانه که نقش مدارس ابتدایی را داشتند، غالبا در مساجد تشکیل می شد و هنوز در شرق آسیا این روند ادامه دارد. و مدارس دینی هم در کنار مساجد و پیوسته به مساجد بود. اما شکل گیری نظام آموزش جدید که با تشکیل وزارت مخصوص آموزش و تاسیس مدارس جدید و از همه مهم تر تدوین متون آموزشی جدید، بود، نظام تعلیم و تربیت را در کشورهای اسلامی از دین و مسجد جدا کرد و وابسته به دولت شد. در جوامع اسلامی که این سیستم گسترش یافت، آموزش کلّاً از مساجد قطع ارتباط کرد. هدف از احیای نقش آموزش مساجد، مقابله با نظام آموزشی دولتی نیست، بلکه مقصود از احیای نقش آموزشی مساجد، استفاده از ظرفیت های بالقوه مساجد برای گسترش تعلیم و تربیت خصوصا تعلیم و تربیت دینی است. مسجد می تواند در زمینه آموزش ر نقش معین و کمکی داشته باشد. تأسیس مکتب القرآن ها در مسجد و هم چنین برگزاری کلاس های کمک آموزشی می تواند تا حدودی نقش آموزشی مساجد را احیا کند .
نقش تربیتی مسجد، در تربیت دینی جامعه بسیار مهم و حیاتی است. و هرچه این نقش مساجد کمرنگ شود، تربیت دینی جامعه آسیب خواهد دید. بنا براین نقش تربیتی مسجد را باید احیا کرد و تقویت کرد. نقش تربیتی مساجد هر چند کم و بیش تا هنوز ادامه دارد؛ اما خطر این که دو باره این نقش کمرنگ شود، جدی است. یکی از اصلی ترین اهداف مدیریت مسجد این است که مسجد را به صورت یک مکان تربیتی فعال در آورد و از آن طریق جامعه را تربیت کند. مسجد هم چنان که اصلی ترین مکان عبادت و آموزش است، اصلی ترین مکان تربیتی هم می باشد. از اوایل قرن حاضر و بعد از موج تجدد خواهی این نقش مسجد کمرنگ تر شد. ولی در نیمه دوم قرن بیستم تلاش هایی برای احیای نقش تربیتی مساجد انجام شد. این روند همچنان ادامه دارد اما با افت و خیزهای همراه است. مارسل بوازار در کتاب l , humanisme de ialam در بخش « اسلام در جهان امروز» در ابن باره می گوید :
مسجد عامل نیرومندی در همبستگی و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن را از این بابت، نمی توان نادیده گرفت، به خصوص در روز گار معاصر، مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دو باره از خود نشان می دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانی و پایگاه جنبش امت مسلمان نسبت به ستم گران و سلطه جویان در آمده است. اندک اندک مساجد موقعیت سال های نخستین ظهور اسلام را به دست آورده اند. تأسیس کتاب خانه ها و تالار اجتماعات در درون مساجد این حقیقت را آشکار می سازد که مساجد در اسلام بدان گونه که بعضی پنداشته اند، منحصرا برای ادای فریضه نماز نیست و به یقین یکی از مراکز سیاسی و فرهنگی مهم اسلام است. اقامه ی نماز جمعه وسیله ای است برای گردهمایی مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعی و بحث و گفتگو در بار کمبود های رفاهی، نظیر بهداشت، مسکن، تصمیم گیری های سیاسی، مسائل حرفه ای و غیر آن. در حقیقت بر پایی نماز جمعه به کار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امّت. گردهمایی جمعه به ویژه در سالهای اخیر در ممالک آزاد شده توسط اسلام، تأثیر و کارآیی بسیاری داشته است. در این سالها با وجود تفرقه و پراکندگی سیاسی مردم، گردهمایی مسلمانان نا خشنود از حکومت های ستمگر فاسد، در درون همین مساجد طرح قیام عمومی و مبارزه علیه ستمگران را ریخته وتزلزلی در ارکان فرمانروایی دست نشاند گان استعمار غرب پدید آورده است؛ کاری که احزاب و گروه های سیاسی مخالف در ممالک غرب از انجام آن تا هنوز نا توانند. [86]
در روایات هم بر نقش تربیتی مسجد بسیار تاکید شده است. به طور مثال اصبغ ابن نباته از حضرت امیر المومنین علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) روایت می کند که می فرمود :
من اختلف إلى المسجد أصاب إحدى الثمان: أخا مستفادا فی الله، أو علما مستطرفا، أو آیة محکمة، أو یسمع کلمة تدل على هدى، أو رحمة منتظرة، أو کلمة ترده عن ردی، أو یترک ذنبا خشیة أو حیاء. ([87])
بر اساس این روایت آثار و فواید اهل مسجد بودن هشت چیز است :
این که در این روایت گفته شده یکی از این هشت بهره را خواهد داشت، حد اقل بهره مندی اهل مسجد است و گرنه بهره مند شدن از همه آنها برای افراد مسجدی کاملا میسر است. می این موضوعات را به عنوان اهداف علمیاتی و کاربردی در مدیریت مسجد، مورد توجه قرار داد. مدیر مسجد با برنامه ریزی می تواند این نتایج را برای افراد بیشتری محقق کند. هر فرد که از مسجد این بهره ها را ببرد به کمال انسانیت و بندگی خواهد رسید و هر مدیر مسجدی که بتواند مسجد و اهل مسجد را به این سو بکشاند به توفیق نهایی رسیده است. علامه سید عبد الحسین شرف الدین برای اصلاح جامعه سخن زیبایی دارد، ایشان می گوید، « لاینتشر الهدی الا من حیث ینتشر الضلاله » هدایت جز از مسیری که ضلالت منتشر شده، منتشر نمی شود. مقصود ایشان از مسیری که ضلالت از ان منتشر شده، تعلیم و تربیت جدید است. که در آغاز این قرن باعث گمراهی افراد زیادی شد، بسیاری از نسل اول دانش آموختگان مدارس جدید راه الحاد و بی دینی و یا بی مبالاتی دینی را در پیش گرفتند، و در هر جایی که سرمایه گزاری روی تعلیم و تربیت اسلامی صورت گرفت در نسل های بعد این روند کاملا متوقف شد، از جمله در لبنان که نسل مومن و پرهیزگار و تحصیل کرده مایه مباهات تشیع و مسلمانان است. هم چنین یکی از راه گسترش گمراهی وفساد در جوامع ، از طریق دوستان ناباب است. در جامعه امروز متأسفانه بیشترین را گسترش فساد و گمراهی از طریق دوستی با دوستان ناباب است. با مدیریت مسجد از این عامل در جهت تقویت ایمان و هدایت جوانان بهره گرفت. این مهم را می توان با فعال کردن مساجد و ایجاد زمینه های برای پیوند جوانان با افراد مومن، عملی کرد تا هم از افتاده جوانان به دام های شیّاطین جلوگیری کرد و هم زمینه های برای هدایت جوانان و الگو گیری از جوانان مومن فراهم کردن. یکی از تجربه های مفید و ارزنده انقلاب اسلامی بسیج است که در حیات انقلاب نقش بسیار ارزنده داشته است. پایگاه بسیج در مساجد بود که توانست هم زمینه برای هدایت جوانان فراهم کند و هم اسلام و انقلاب را بیمه کند. بسیج نمونه روشن و خوبی برای دوست یابی سالم است. و می تواند با تعمیق این حرکت نتایج بهتری را انتظار داشت .
برای مدیریت دینی جامعه باید ساز و کارهایی ایجاد کرد که به طور غیر مستقیم در کنترل رفتار افراد نقش داشته باشد، یکی از مسائلی که می تواند در حوزه مدیریت مسجد قرار گیرد، کنترل اجتماعی است. در تعریف کنترل اجتماعی گفته شده است :
« کنترل اجتماعی عبارت است از فرایندی که جریان تأثیر گذاری بر رفتار افراد جامعه را بر عهده دارد. تا هم نوایی با هنجارهای گروه صورت بگیرد. کنترل اجتماعی به دو صورت انجام پذیر است: رسمی و غیر رسمی. کنترل رسمی اجتماعی وقتی صورت می گیرد که جریان هم نوایی با هنجارهای اجتماعی طبق قوانین ومقررات و آئین نامه ها و نظایر آن از سوی دولت یا نیروی اجرایی که اعمال کننده ی قدرت اند انجام گیرد. نیروی انتظامی و امنیتی دقیقا نمونه ی بارزی از کنترل اجتماعی رسمی است. کنترل اجتماعی غیر رسمی عبارت است از کلیه امر و نهی هایی که به فرد می شود، تا بتواند مطابق با هنجارهای اجتماعی و گروهی باشد. گروه های هم چون خانواده، مسجد و غیره می توانند با ابزارهایی مثل ستایش، نکوهش، خشم اخلاقی بر رفتار فرد تأثیر بگذارد .» [88]
مدیریت مسجد می تواند در کنترل جامعه از دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم وارد شود. در کنترل مستقیم، از طریق احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر تلاش شود که جامعه تحت کنترل قرار گیرد و ارزشها و هنجار های دینی در جامعه حفظ و تقویت شود. در کنترل غیر مستقیم، از طریق فعال کردن نهادهای اجتماعی دیگر و جهت دادن به آنها می توان جامعه را تحت کنترل قرار داد .
نهاد اجتماعی عبارت است از :« نظامی از روابط اجتماعی ساخته و پرداخته و پایدار با هدفی مشخص که کنش آن از شخصیت افرادی که عهده دار آن هستند می گذرد و به افراد دیگری منتقل می شود و در طول زمان استمرار و مداومت پیدا می کند.» مهم ترین نهاد های اجتماعی :« خانواده، آموزش و پرورش، اقتصاد، مذهب، و حکومت است. [89]
تقویت نظام خانواده و فامیل، دو عامل مهمی است که می تواند در کنترل نا محسوس افراد مؤثر باشد. رابطه مستقیمی بین استحکام روابط خانوادگی با دوری از فساد و بین تعهد و التزام خانواده ها به مبانی دینی باتربیت دینی فرزندان وجود دارد. هم چنان که استحکام روابط فامیلی و خویشاوندی در جلوگیری از آلوده شدن، کنترل افراد و گسترش تعهد و التزام دینی نقش مهمی دارد. مساجد می تواند از طرق مختلف در این زمینه فعال تر باشد. مانند ایجاد و ترویج پیوند زناشویی و آسان کردن ازدواج و همچنین از طریق مداخله در بحران های خانوادگی و فعال کردن نقش فامیل. چنین اقداماتی از طرف مساجد علاوه بر این که باعث استحکام بنیادهای مقدس خانواده و فامیل می گردد، زمینه ای خوبی است برای التزام خانواده ها به احکام و مبانی دینی و تربیت دینی فرزندان. معمولا افراد مذهبی علاقه و انگیزه ی بیشتری برای فعال کردن روابط فامیلی دارند، چون بر طبق مبانی دینی صله رحم از مهم ترین آداب دینی است و قطع صله رحم از بزرگ ترین گناهان به شمار می رود .
در جوامع امروزی، به دلیل فراگیر شدن نقش دولت و نهاد های مدنی و اجتماعی، و نیز صنعتی شدن و گسترش شهر نشینی، نقش فامیل بسیاری کمرنگ شده است، با توجه به این که در جامعه امروزی کمتر نهادی وجود دارد که به صورت فراگیر به تحکیم نظام خانواده و فامیل بپردازد، مساجد با گستردگی، فراگیری، امکانات و زمینه های بسیار مناسبی که دارند، می توانند مدیریت صحیح نظام خانواده و فامیل را تقویت کرده و از این طریق جامعه را با مبانی و ارزش های دینی مدیریت کنند.
در نظام شهر نشینی امروزی ساکنان محله های چندان ارتباطی باهم ندارد. همسایه کمتر همدیگر را می شناسند و روابطی کمی با هم دارند، مسجد می تواند محلی باشد که افراد یک محله را با هم پیوند بزند و با ایجاد یک ارتباط منطقی یک هویت جمعی به افراد بدهد که این هویت جمعی در ایجاد یک کنترل نا محسوس افراد می تواند مؤثر باشد .
یکی از مهم ترین مسائلی که می تواند از اهداف مدیریت مسجد باشد و از اهداف و در راستای مدیریت دینی جامعه است، تعمیق روابط اجتماعی بین افراد جامعه است. اجتماع زمانی شکل می گیرد که بین تعدادی از افراد پیوند و ارتباط خاصی بر قرار شود، به صورتی که آنها علاوه بر احساس همبستگی، هویت جمعی نیز برای خود قایل باشند و علاوه بر منافع فردی مصالح جمعی خود را نیز مد نظر داشته باشند. به عبارت دیگر یک فرد علاوه بر هویت و شخصیت فردی، برای خود هویت در قالب گروه هم قایل باشد و برای حفظ و ابراز هویت جمعی خود هم بکوشد. مثلا در جایی که مسلمانان در اقلیت هستند، کسانی که خود را مسلمان می دانند، عملا هویت جمعی دیگری برای خود به عنوان مسلمان قایل اند. این مطلب را در قالب مسجد هم می توان ایجاد کرد. کسانی که در یک مسجد شرکت می کنند، با مدیریت امام مسجد می تواند به صورت هویت ایمانی و مسجدی تعریف شود، یعنی گروهی که علاوه بر هویت جمعی مسلمانی از نظر ایمان و یا از نظر حضور در مسجد، متمایز باشند. البته به صرف حضور تعداد زیادی از افراد , بدون این احساس هویت و منافع مشترک، اجتماع یا هویت جمعی مستقل شکل نمی گیرد. مسجد می تواند در ایجاد این هویت جمعی و تحکیم این هویت نقش مهمی ایفا کند. مسجد می تواند روابط بین افرادی را که در مسجد حاضر می شود، تعمیق و گسترش بدهد و از مجموع این افراد هویت جدید دینی به وجود بیاورد. ایجاد چنین پیوند بین افراد می تواند از اهداف مدیریت مسجد و مدیریت دینی جامعه باشد. در این شکی نیست که هر چه روابط بین افراد یک جامعه عمیق تر و گسترده تر باشد، پویایی و فعّالیت آن جامعه بیشتر و بهتر خواهد بود. یکی از اهداف مدیریت مسجد تربیت افراد و ارائه الگو به جامعه می باشد. بنابر این برای مدیریت دینی جامعه، باید از مدیریت دینی مساجد شروع کرد و از طریق مدیریت دینی مساجد، جامعه را مدیریت کرد .
در تاریخ و فرهنگ اسلامی، مسجد، مرکز و کانون ارتباط اجتماعی مسلمانان محسوب می شد. پرفسور حمید مولانا در باره نقش ارتباطی مسجد می گوید: «
در طول تاریخ ایران اسلامی، مساجد یکی از مهم ترین مراکز ارتباطات همگانی بوده است .در تاریخ اجتماعی و در فرهنگ ایران، مسجد بزرگترین، متنفذ ترین، مردمی ترین، و محرکترین رسانه ی جمعی بوده است. در مردم شناسی ارتباطی ایران، مسجد یک واژه و جایگاه خودی است. در حالی که روزنامه و مطبوعات اغلب یک پدیده غیر خودی را در بین مردم به وجود آورده است .» ( [90] )
دین اسلام دینی جهان شمول است. بر اساس آموزه های اسلامی هر مسلمان نسبت به سرنوشت مسلمانان دیگر تکلیف هایی دارد. نخستین تکلیف هر مسلمان نسبت به مسلمانان دیگر، توجه و اهتمام به امور مسلمانان است. حدیث شریفی از نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این زمینه نقل شده است که فرمود :. «من اصبح و لم یهتم به امور المسلمین فلیس به مسلم » [91] « کسی که شبی را به صبح برساند و در فکر دیگر مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست. » این آموزه دین اسلام برخواسته از یک امر فطری بشری است. هر انسانی که نسبت به سرنوشت و رنج دیگران بی تفاوت باشد، در انسانیت خود باید شک کند. سعدی شیرازی شاید مضمون همین حدیث شریف را به شعر در آورده است که :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
در دین اسلام راهکارهای متعددی برای تعمیق روابط اجتماعی وجود دارد، مثل اصل امر به معروف و نهی از منکر و اهمیت نصیحت دینی یا تواصی به حق و تواصی به صبر و مسئله برادری دینی مسلمانان و مسئله حق همسایه وو... امروز هم می توان مساجد را به محل تجمع جوانان و رد و بدل شدن اطلاعات و اخبار مبدل کرد .
در جامعه امروزی خصوصا جوامع آزاد، افکار عمومی نقش مهمی در سرنوشت یک جامعه دارد و می تواند باعث تغییر حکومت ها و ایده های حاکم شود و اندیشه های جدیدی را روی کار بیاورد. یکی از اهداف مدیریت مسجد می تواند جهت دهی و تقویت افکار عمومی به سوی مفاهیم و اهداف دینی باشد. که می توان از آن به نقش مسجد در تکوین افکار عمومی یاد کرد. افکار عمومی باور و فهم عمومی نسبت به مسائل اجتماعی است. منتسکیو از آن به «عقل عمومی» تعبیر کرده است و روسو به« شعور عمومی» ([92] ) یونگ استاد علوم سیاسی، افکار عمومی را « قضاوت عمومی» خوانده. ([93] ) و در ادبیات آلمانی «اراده عمومی» ([94] ) نامیده شده است. هر یک از این تعبیرات نگاه به مسئله از زاویه های مختلف است. عقل عمومی همان مرحله فهم و باور است. قضاوت در مرحله بعد از فهم و باور است، در حالیکه اراده عمومی در مرحله بعد از قضاوت قرار گرفته، البته در جایی که زمینه برای اعمال افکار عمومی باشد .
افکار عمومی دو نقش و کارکرد عمده دارد: کنترل بر رفتار خصوصی افراد که بیشتر در قالب هنجار های عمومی است، و تبارز در باورهای افراد، که به صورت ابراز انزجار و یا ابراز علاقه مطرح می شود و در رأی گیری ها و انتخابات اثر خود را نشان می دهد. بنا بر این افکار عمومی علاوه بر کنترل افراد در اداره جامعه هم نقش مهمی دارد. البته در جوامع استبدادی، افکار عمومی بیشتر در کنترل رفتار افراد بروز می کند در حالی که در جوامع آزاد، افکار عمومی در اداره جامعه نقش بیشتر دارد و بر رفتار افراد کنترل کمتر. اما در جامعه اسلامی که توجه به ارزشهای دینی و انسانی مطرح است و نیزآزادی عمومی به مردم داده شده، افکار عمومی می تواند هر دو نقش خود را به طور متعادل ایفا کند؛ یعنی در کنترل رفتار خصوصی افراد و نیز در اداره جامعه می تواند نقش داشته باشد. برای شکل گیری افکار عمومی، تقویت و اصلاح افکار عمومی، مساجد می تواند بسیار نقش داشته باشد. شکل گیری افکار عمومی هر چند بیشتر توسط رسانه ها صورت می گیرد، اما عمل کرد افراد هم نقش مهمی در شکل گیری افکار عمومی دارد. در مسجد از بعد رسانه ای که دارد و نیز بخاطر عملکرد افراد، می تواند در ایجاد و تقویت افکار عمومی تاثیر گذار باشد. مسجد علاوه بر این که می تواند در ایجاد و تقویت افکار عمومی نقش داشته باشد، می تواند در اصلاح افکار هم سهیم باشد. اگر ده ها هزار مسجد در شهر ها و روستا ها بصورت همزمان و هماهنگ به یک موضوع بپردازند، می توانند افکار عمومی را در باره آن موضوع تحت تاثیر قرار بدهند. بنا بر این امامان جماعت و مومنان نماز گزار در مساجد از بعد تبلیغی و رسانه ای و عملکرد خود، می توانند باور و فهم عمومی، قضاوت، و عقل عمومی را تحت تاثیر قرار داده و اراده عمومی را بر طبق اهداف دینی جهت بدهند .
یکی از اهداف مدیریت مسجد، مبارزه با تهاجمات فرهنگی و دفاع از ارزشهای مکتبی است. تردیدی نیست که در دنیای امروز فرهنگ دینی مسلمانان مورد تهاجم قرار گرفته است. برای مبارزه با این تهاجم مدیریت مساجد ضروری و بسیار مؤثر است .
مدیریت دفاع فرهنگی در دو مرحله انجام می شود:
مرحله نخست ،جلب و جذب افراد جامعه به خصوص جوانان ؛
در مرحله دوم، تعمیق ایمان و آگاهی دینی به صورتی که در مقابل تهاجمات فرهنگی بتواند ایستادگی کند .
مسجد یکی از بهترین مکانهایی است که برای این مهم می تواند مورد استفاده قرار گیرد .
یکی از اصول و قواعد مهم در دانش مدیریت، ایجاد انگیزه است که مدیر بتواند در کارکنان و کارگران یک مجموعه انگیزه ایجاد کند. وجود انگیزه در انجام کار بر سرعت و کمیت و هم بر کیفیت محصول می افزاید. هنر یک مدیر این است که بتواند از امکانات موجود بهترین بهره را بگیرد، امکانات به دو بخش، مادی و انسانی تقسیم می شود، مقصود از امکانات مادی، ابزارهای است که در مسیر رسیدن به هدف لازم است، که وظیفه مدیر است که آن را خوب ساماندهی کند، مقصود از امکانات انسانی، نیروی است که بری انجام وظیفه در اختیار مدیر است، هنر مدیریت در این است که از هر دو بخش به خوبی بتواند استفاده کند .بهترین و مناسب ترین راه برای، بهره وری بهتر و بیشتر از نیروی انسانی ایجاد انگیز در آنها است این کار باعث می شود که نیروی انسانی به طور خود کار با تمام توان و ظرفیت و استعداد، برای تحقق هدف تلاش کند. مسئله ایجاد انگیزه در دانش مدیریت نقش مهمی دارد، مکتب « نئو کلاسیک» یا « مکتب روابط انسانی » بر ایجاد انگیزه تاکید بسیاری دارد، آنان تأکید دارند که با استفاده از علوم انسانی هم چون روانشناسی، جامعه شناسی و مردم شناسی می توان علت کمی بازدهی را شناخت و برای بر طرف کردن آن ها از طریق انگیزش افراد و افزایش کارایی، بازدهی را افزایش داد.([95])
البته این زبان و بیان برای مدیریت در بنگاه های اقتصادی است، در امور فرهنگی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی هم می توان مشابه این مطلب را مطرح کرد که برای، ایجاد تحرّک در فرد و یا افراد، برای حرکت سریعتر به سوی هدف، بهترین راه این است که از طریق ایجاد انگیزش در آنان، زمینه فعالیت خودجوش آنان را فراهم آورد. مدیر مسجد باید برای ایجاد انگیزه در افراد، در اقامه نماز و عبادت خدای، بکوشد. نگاهی به سیره انبیاء و نیز آیات قران نشان می دهد که به مسئله ایجاد انگیزه در افراد، بسیار توجه شده است، به گونه ای که در قرآن کریم، دو وظیفه مهم انبیاء و خاتم انبیاء حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم )، تبشیر و انذار یعنی مژده و هشدار معرفی شده است. در آیات متعددی این مسئله مطرح شده و نشان می دهد که از وظایف اصلی انبیاء بوده است .
«انا أرسلناک بالحق بشیرا ونذیرا ولا تسأل عن أصحاب الجحیم» «بقرة 119 »
ما تو را به حق، برای بشارت و هشدار (مردم جهان) فرستادیم؛ و تو مسئول (گمراهی) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی.
«وما أرسلناک إلا کافة للناس بشیرا ونذیرا ولکن أکثر الناس لا یعلمون» «سبأ 28»
و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا (آنها). را به پاداشی الهی) بشارت دهی و (از عذاب او) هشدار دهی ولکن بیشتر مردم نمیدانند
«إنا أرسلناک بالحق بشیرا ونذیرا وإن من أمة إلا خلا فیها نذیر» «فاطر 24»
ما تو را بحق برای بشارت و هشدارد دادن فرستادیم; و هر امتی، در گذشته هشدار دهنده ای داشته است!
«کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون * ‹ بشیرا ونذیرا» «فصلت 3-4»
کتابی که آیاتش تفصیل داده شده. در حالی که گفتاری گویاست برای قومی که( بخواهند )بداننند * در حالی که مژدّه بخش هشدار گر است ..
بشارت و انذار یا مژده و هشدار، در همه بخش هایی زندگی انسانی، از مهم ترین ابزار ایجاد انگیزه است. این مطلب در فطرت انسانی ریشه دارد؛ چون انسان و عقل انسانی موجودی است منفعت محور و مفسده گریز، عالمان اصولی و کلامی یکی از اصلی ترین و ریشه دار ترین حکم اولی عقلی را وجوب دفع مفسده و مطلوبیت جلب منفعت می دانند. و بر اساس آن احکامی بسیاری را به عنوان این که مصداق وجوب دفع مفسده است، استنباط کرده اند. در دنیای امروز که دنیای تبلیغات است، تبلیغات هم بر اساس این دو محور یعنی دفع مفسده و جلب منفعت استوار است با این تفاوت که جلب منفعت توجه بیشتری را به خود جلب کرده است در حالی که در اصول اخلاقی و نیز فرامین عقل دفع مفسده، اهمیت حیاتی تر دارد. متأسفانه در دنیای امروز، از سوی به علت پیشرفت های علمی بشر، حالت استّغناء کاذب در برخی از افراد ایجاد شده است، و از سوی به علت مشکلات پیچیده برای برخی ناامیدی و یأس چیره شده است. هم آن استّغناء کاذب و هم ناامیدی، گم گشتگی و گمراهی انسان است. زیرا استغنا برای یک انسان و برای همه مخلوقات که سراپا فقر و وابستگی است، حقیقتاً استغنا معنا ندارد، او خیال می کند به استغنا رسیده است، حتی در زندگی مادی هرچه زندگی مرفه تر باشد، وابستگی او بیشتر است؛ لکن این وابستگی به چشم نمی آید. هم چنان که یأس و نا امیدی، فراموش کردن همه توانایی های است که در ذات انسان نهفته است و نیز فراموش کردن همه الطافی است که خداوند به انسان داده. وظیفه اصلی دین هدایت است. دین همانند عقل به انسان روشنایی می بخشد که راه درست را بپیماید. امام مسجد باید پیشوای این روشنایی باشد و چنین روشنایی از طریق ایجاد انگیزه در درون انسان می تواند محقق شود. ایجاد انگیزه برای ارتباط با خداوند هنری است که مدیر مسجد باید در افراد جامعه ایجاد کند و این کاری انبیایی است و کاری است که به مسجد، به دین، و به مدیریت مسجد معنا می بخشد .
یکی از ارکان مهم مدیریت، داشتن برنامه و برنامه ریزی است. بدون برنامه مدیریت معنای ندارد. چون برنامه مشخص می کند که چه چیزی باید تحقق بگیرد و در پرتو آن برنامه می توان موفقیت و یا عدم موفقعیت مدیر را می توان مشخص کرد. مقصود از برنامه، تعیین اولویت های کاری و اهداف کاربردی است. در تعریف برنامه آمده: برنامه ریزی متضمن تعیین هدفها و مقاصد سازمان و تهیّه نقشه و برنامه کار است. برنامه ها نشان میدهد که هدفها چگونه باید تحقق یابند .» ([96] )
در منابع دینی هم بر اهمیّت برنامه تاکید بسیار شده است. از رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شئده است که به ابن مسعود فرمود :
هر وقت کاری را انجام دادی از روی دانش و اندیشه انجام ده و ترا بر حذر میدارم از این که کاری بدون تدبیر و دانش انجام دهی که خدای متعال جل جلاله می فرماید: « همانند زنی که رشته اش را بعد از بافتن با استحکام، دو باره باز می کند، نباشید ». [97]
داشتن برنامه در موفقیت هر طرحی، ایده و کاری، ز اهمیت زیادی برخور دار است. کاری که با برنامه ریزی قبلی انجام می شود با کاری که بدون برنامه صورت می گیرد از جهات متعددی متعددی موفق تر است برنامه ریزی دقیق چند فایده اساسی دارد :
الف: مدیریت و بهره گیری بهتر از زمان
زمان یکی از مهم ترین عوامل موفقیت است. در هر مدیریتی، مدیریت زمان نقش اساسی دارد، اگر نقش زمان و مکان را با هم مقایسه کنیم، زمان مثل یک قطعه یخ و برف و مکان مثل یک قطعه سنگ است. در انتخاب مکان فقط در آغاز باید توجّه و دقت شود و نیازمندیها در نظر گرفته شود، بعد از ا نتخاب مکان، ارزش و اهمیت آن در یک حالت ثابت باقی است و دچار تنزل و افت نمی شود؛ اما در زمان علاوه بر این که مثل مکان در آغاز باید به تناسب آن با شرایط و نیازمندیها توجّه و دقت شود، در استفاده بهینه از زمان هم باید توجّه و دقّت شود؛ چون زمان به به سرعت همانند یخ و برف از بین می رود. به عبارت دیگر، مکان همیشه پا بر جا است و دغدغه ای از ناحیه آن نیست، اما زمان همیشه در حالی کم شدن و از بین رفتن است. یکی از اصلی ترین ضرورت های مدیریت، محدودیت زمان است. در زمان از دو جهت محدودیت وجود دارد :
فایده برنامه ریزی در این است نمایی کلی از کارهای که باید انجام شود، مشخص می شود. بنا بر این برنامه ریزی باعث می شود که زمان لازم بر ای انجام کار مشخص شود و هم چنین بهترین زمان لازم برای کل برنامه و هر یک ازا جزای برنامه معین شود .
ب) بهره گیری بهتر از امکانات
توفیق در انجام هر کاری، مستلزم داشتن امکانات کافی برای آن کار است و محدودیت هم چیزی است که بشر هیچ وقت از آن رهایی نمی یابد. برنامه ریزی باعث می شود که از امکانات استفاده بهینه شود. چون با برنامه ریزی نیازها و امکانات مشخص می شود. البته در برنامه ریزی همیشه باید سعی شود بین نیازها و امکانات نسبت سنجی شود، و برنامه باید برآیندی از نیاز های و امکانات باشد. بخشی اصلی برنامه ریزی توزیع امکانات بر نیازها است.
ج) اولویت بندی کارها
نگاه دقیق به تمامی تلاش های آدمی نشان می دهد که انسان ها اغلب در کارهایشان به توفیق کامل نمی رسند و به توفیق نسبی رضایت می دهند. و بر همین اساس است که معیار مورد قبول در توفیق، همه جا موفقیت بالای شصت در صد است و نمره قبول از 12شروع می شود. از این رو در جه بندی و اولویت گذاری کارها همه جا مورد توجّه انسان ها می باشد. این مطلب مورد پذیرش همگان است که هر چه اهمیّت داشته باشد، اولویّت هم د ارد. برنامه ریزی در تعیین اولویّت ها
می تواند به ما کمک بسیاری بکند. گاهی هزینه ها، امکانات و وقت زیادی، برای یک هدفی ناچیز صرف می شود، در حالی که امکان هدف گیری بهتر و کامل تر هم وجود دارد و یا گاهی در تعیین هدف و اولویت گزاری، بلند پروازی هایی وجود دارد که حاصلی جز هدر دادن سرمایه و فرصت ندارد. یک مدیر باید افق کاری خود را خوب تشخیص بدهد وبین امکانات و ظرفیت ها و هدف یا اولویت ها هماهنگی ایجاد کند. مدیر باید بداند که چه هدفی را تعقیب می کند و چه هدفی از بین هدف ها اولویت بیشتری دارد .
برنامه یا برنامه ریزی به دو شکل کلی تقسیم می شود :
برنامه و یا برنامه ریزی استراتژیک یا جامع،
برنامه و یا برنامه ریزی عملیاتی و کاربردی .
برنامه ریزی جامع به برنامه های گفته می شود که خطوط کلی برنامه ها آینده سازمان را در دراز مدّت مشخّص می نماید و گاهی در این برنامه سیر کلّی حرکت تا رسیدن به کلیّه اهداف سازمانی مشخّص می شود. ([98] )
در برنامه ریزی عملیاتی، خطوط کلّی برنامه جامع در اجزای مناسب خرد می شود و هر جزء به صورت هدف در برنامه های عملیاتی تعیین می گردد، سپس برای رسیدن به هریک از اهداف، برنامه عملیاتی ترسیم می گردد. ([99] )
برنامه ریزی عملیاتی را می توان پیش بینی عملیات برای نیل به هدف های معیّن با توجّه به امکانات و محدودیتها و خطوط کلّی ترسیم شده در برنامه جامع تعریف کرد. ([100] )
یک برنامه حد اقل از چهار عنصر تشکیل می گردد :
یک مدیر باید بداند که چه چیزی را می خواهد محقق کند. این همان هدف گذاری یا تعیین اولویت کاری است. و برای علمی شدن این کار باید پیش بینی داشته باشد. که آن چه می خواهد محقق شود، تا چه حدی قابل دست یابی است و با چه امکاناتی می شود آن را محقق کرد و چه موانع بر سر راه است بنابر این پیش بینی بر آوردی از امکانات، فرصت ها و موانع است. با تعیین هدف و پیش بینی و بر آورد، نوبت به زمان بندی می رسد. مدیر باید، زمان لازم برای تحقق هدف را مشخص کرد و برای این کار باید زمان مشخصی را قرار بدهد تا بتواند در طول زمان از عملکرد خود ارزیابی داشته باشد. و طبیعی است که انجام هر کاری نیازمند بودجه است که باید قبل از شروع به کار مشخص و فراهم شود .
در مدیریت مسجد هم باید این چهار عنصر محقق شود و گرنه نمی توان از مدیریت مسجد سخن به میان آورد. مدیریت مسجد وقتی صدق می کند و واقعا مدیریت است که هدف و اولویت مشخصی را مد نظر داشته باشد، مثلا جذب مردم به عنوان یک هدف مقدماتی در مدیریت مسجد قابل پذیرش است. برای این که باید راهکارها و موانع را مورد توجه قرار بدهد. پیش بینی امکانات و موانع زمان بندی و تخصیص بودجه مراحل بعدی است که باید طی شود .
اصلی ترین عنصر در مدیریت که می تو.ان آن را هسته مدیریت نامید، سازماندهی است. در تعریف سازماندهی آمده :
« سازماندهی مستلزم آن است که منابع ـ یعنی افراد، سرمایه و تجهیزات – به مؤثرترین شیو ه برای حصول هدفها فراهم شود، بنابر این سازماندهی شامل ترکیب و یگانه سازی منابع است. » ([101])
عملیات سازماندهی مهم ترین، اصلی ترین و در حقیقت بدنه مدیریت است. بر خی از پژوهشگران عملیات سازماندهی را شامل سه مرحله دانسته اند که عبارتند از :
شناسایی و دست بندی کارها ؛
تعریف و واگذاری اختیارات و مسنولیتها ؛
ایجاد و برقراری روابط. ([102] )
به بیان جامع تر می توان سازماندهی را در چند مرحله تبیین کرد :
فراهم کردن امکانات ؛
شناسایی و دسته بندی کارها ؛
تقسیم کارها و تعیین وظایف ؛
ایحاد هماهنگی بین عناصر تشکیل دهنده سازمان .
توفیق در مدیریت بستگی به نوع عملیاتی دارد که مدیر انجام می دهد. دقت و سرعت در فراهم کردن امکانات، شناسایی دقیق و دسته بندی منطقی کار ها، تقسیم درست کارها و تعیین وظایف بر اساس توانایی و استعداد ها و بالاخرهبرقراری هماهنگی کامل بین عناصر وا جزای سازمان، شرایطی است که توفیق در مدیریت را میسر می کند، اما با این حال اموری دیگری نیز در موفقیت یا ناکامی مدیریت دخیل است از جمله کنترل و نظارت که مرحله بعد از ساماندهی و عنصر مهمی در مدیریت است .
در مدیریت مسجد هم باید ساماندهی بر اساس این الگو انجام شود، یعنی نخست امکانات لازم برای مدیریت مسجد فراهم باشد. این امکانات شامل امکانات نرم افرازی و سخت افزاری است. امکانات سخت افزاری با توجه به اهداف و برنامه ها متفاوت است. از ابتدایی ترین این امکانات هم چون سیروس بهداشتی، روشنایی، منبر، وسایل صوتی و... گرفته تا امکانات پیشرفته ای که برای اهداف خاصی لازم است. مدیر مسجد باید به مقتضای برنامه ها و اهداف مشخص خود، امکانات لازم را فراهم کند. مثلا مدیری که می خواهد انس با قرآن را در مسجد و جامعه زنده کند، لازم است که علاوه بر تهیه قرآن، اساتید قرائت و فهم قرآن یا مفسر، نیز دعوت کند. بنا بر این متناسب با برنامه ها باید مدیر امکانات تهیه کند. مدیری که می خواهد در جامعه فرهنگ دینی را ترویج کند، یا می خواهد اموزش مسایل دینی را تعمیق بخشد یا کارهای اجتماعی دیگری انجام دهد، متناسب با هر هدفی باید امکانات آن را هم فراهم کند .
مسجد مکانی است که انسان در آن برای آخرت کار می کند. بنا بر این مسجد از این نظر هم بازار است؛ اما بازاری که در آن تجارت امور معنوی انجام می گردد و هم کارگاه است؛ اما کارگاهی که در آن برای آخرت کار می شود. مدیریت مسجد باید شرایط مناسبی را برای این مقصود فراهم کند. همان طور که یک بازار به امکاناتی از جمله راه های خروجی و ورودی و حمل و نقل و انبار و .. نیازمند است و هم چنان که یک کارگاه به امکاناتی که به کار در آن احتیاج است باید مجهز باشد، مسجد هم باید به امکاناتی که اهداف و فلسفه و.جودی مسجد مقتضی آن است باید مجهز باشد .
در مرحله دوم، شناسایی دقیق و دسته بندی منطقی کارها است. مدیر مسجد بایدبداند انجام چه کارهای لازم است و آنها به چه ترتیبی باید انجام گیرد. این امر بستگی به درک و هوشیاری مدیر دارد که چگونه کارها را دسته بندی کند. شناسایی دقیق کارها بستگی به گستردگی حوزه فعالیت مسجد دارد، اگر مسجد از فعالیت در بخش های گسترده بر خور دار باشد، لازم و ضروری است که مدیر مسجد مشاورانی در هر بخش داشته باشد تا بتواند درک درستی از کارها و اقداماتی که باید انجام بدهد، به دست آورد .
در مرحله سوم، تقسیم کار یا تعیین وظایف است. دنیای امروز دنیای مشارکت و تقسیم کارها است. و اصولا مدیریت بر پایه تفسیم کار و تعیین وظایف بنا شده است. مدیر مسجد علاوه بر تقسیم کارها، وتعیین وظایف، سلیقه و مهارت هر کس را مد نظر قرار دهد، و برای هر کار متولی متناسب معین کند. این بخش از اهمیت خاصی بر خور داراست و باید با دقت انجام شود، چون سپردن کارها به افراد به معنای تقسیم زمان و امکانات است که هر دو غیر قابل برگشت است، نه زمان را می توان دو باره به دست آورد و نه امکانات را پس باید مسئولیت ها به دقت انتخاب شود تا از به جا مصرف شدن امکانات و استفاده از زمان اطمینان حاصل شود .
و در نهایت، مهم ترین وظیفه مدیر در مرحله ساماندهی، ایجاد هماهنگی همه بخش ها است. زمام امور سازمان به دست مدیر است و او است که تصمیم نهایی را در هر مورد باید اتخاذ کند، اصلی ترین کار مدیریت در همین جا است؛ زیرا در شرایط بحرانی، این مدیر است که باید با تصمیم های به جا بحران را حل و فصل کند .
یکی از مهم ترین ارکان مدیریت، کنترل و نظارت است. با توجه به مسئولیت مدیر در قبال عملکرد مجمو عه و وظیفه او نسبت به ایجاد هماهنگی بین اجزای آن، نظارت بر عملکرد همه اجزا و ارزیابی فعالیت های انجام شده، و پی گیری مشکلات پیش آمده از وظایف اصلی مدیر است. در تعریف کنترل چنین آمده: « کنترل عبارت است از توجّه به نتایج کار و پیگیری برای مقایسه فعالیتهای انجام شده با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی در مواردی که از انتظارات انحرافی صورت گرفته است .» [103]
با توجه به این تعریف، مدیر باید بر اهداف و برنامه ها اشراف کامل داشته باشد هم چنان که باید بر فعالیت های انجام شده نظارت کامل داشته باشد و تناسب فعالیتهای انجام شده را با اهداف از پیش تعیین شده بداند و در صورت لازم برای رفع مشکلات و تسریع در کارها اقداماتی انجام بدهد .
همانگونه که در تعریف کنترل اشاره شد، کنترل سه رکن اساسی دارد :
نظارت ،
ارزیابی ،
پی گیری .
نظارت به معنای این است که مدیر بر تمام فعالیت های انجام شده در مجموعه اشراف داشته باشد. و بداند که چه فعالیت انجام شده و یا باید انجام بگیرد تا بتواند تا هر بخش وظیفه خود را به درستی انجام بدهد. و از مشکلات به وجود آمده مطلع باشد تا بتواند تصمیم های لازم را بگیرد .
ارزیای نوعی آزمایش است، ازمایش آن چه شده تا اطمینان حاصل شود که نتایج مورد نظر به دست خواهد آمد هر چه محصول نهایی از حساسیت بیشتری بر خور دار باشد نقش ارزیابی مهم تر خواهد بود. البته ارزیابی خود نوعی از نظارت است. اما نظارت پیشرفته و دقیق با ارزیابی مشخص می شود که کارها طبق برنامه انجام شده است یا نه و نتیجه مطلوب به دست خواهد یا نه ؟
در ارزیابی، اطلاعات لازم در باره ی مسائلی مانند پیشرفت کار بر اساس برنامه، کمیّت و کیفیّت عملکرد افرد و مشکلات اجرایی به مدیر می رسد تا پس از ارزیابی شرایط موجود مورد بررسی قرار گیرد .
و در نهایت مرحله پی گیری قرار دارد. پی گیری، اصلاح عملکرد ها و احیانا رفع مشکلاتی است که ممکن است در مسیر حرکت یک مجموعه ایجاد شود. بنا بر این به ترتیب، نظارت، ارزیابی و پی گیری حل مشکلات، سلسله مراحل کنترل تکمیل می گردد .
در مدیریت مسجد از دو طریق می توان کمترل را انجام داد :
کنترل از راه ه درون با تقویت تقوا و مسئولیت شناسی در افراد محقق می شود. این بخش خیلی مهم است و در واقع نوعی واکسینه کردن افراد در مقابل خطرات است. سوء استفاه و کم کاری از آفت های است که در تمامی موضوعات به مدیریت و روند صحیح اجرای ها برنامه آسیب و صدمه های زیادی می زند. ایجاد تقوا در افراد مانع از سوء استفاده و تقویت حس مسئولیت پذیری در افرادی مانع از کم کاری می شود. آن چه در مدیریت «نیو کلاسیک » به بهره گیری از ایجاد انگیزه در افراد مطرح شده است، در واقع ایجاد تقوا و حس مسئولیت پذیری است. در مدیریت مسجد هم می توان از داده های علوم انسانی چون روان شناسی و هم جامعه شناسی و هم چنین از شیوه تربیت مذهبی بهره گرفته. با این تفاوت که از استفاده شیوه تربیت مذهبی اثر ماندگار تر و جدی دارد .
کنترل از راه بیرون با حضور مداوم و نظارت مستقیم مدیر مسجد بر همه فعالیت های انجام شده، محقق می شود .کنترل از راه بیرونی، از وظایف اصلی مدیر است، و در واقع مسئولیت پذیری او را نشان می دهد. هر چه این کنترل دقیق و فراگیر باشد، انجام دقیق برنامه ها بهتر انجام خواهد شد . در مدیریت مسجد، امام جماعت باید بر کارهای انجام شده نظارت داشته باشد .
یکی از تفاوت های عمده و اساسی مدیریت در مسجد با مدیریت در دیگر بخشها در این است که در دیگر بخش ها اقتدار و اعتبار مدیر ناشی از مافوق بودن اداری یا قدرت قانونی است؛ چون منصوب از طرف مافوق است اعتبار و اقتدار دارد، تعامل افراد زیر دست با مدیر فقط بر همین اساس است. اما در امامت مسجد، اعتبار امام بیش از این که ناشی از قدرت قانونی باشد، ناشی از قدرت مرجعیت است. خصوصا در مذهب شیعه که بر عدالت امام تاکید دارد، اعتبار امامت به اعتبار عدالت و تدیّن اوست نه بر اساس حکم و یا منصب اداری. همان طور که اگر در اداره ای مدیر از طرف مافوق منصوب نباشد، مشروعیت ندارد، امام مسجد هم اگر عدالت و تدیّن نداشته باشد، مشروعیت ندارد، چون قدرت امام جماعت ناشی از قدرت مرجعیت است که بر اساس مقبولیت مردم استوار است. بنابر این مدیریت مسجد ظرافت هایی دارد که باید به آن توجّه شود. دو مسئله اساسی در مدیریت مسجد از اهمیّت اساسی برخور دار است که در حوزه های دیگر از چنین اهمیّتی بر خور دار نیست این دو مسئله عبارت است از عدالت و الگوی رفتاری .
معمولا قدرت قانونی در مدیریت هر چیزی غیر از مسجد، شرط اول است ولی در امامت مسجد عدالت نقش اصلی را دارد. خصوصا از دیدگاه شیعه که بدون عدالت امامت مسجد باطل است. البته اهل سنت چنین شرطی را ندارند، بنابر این فاسق هم می تواند امام جماعت شود. از نظر مبانی مدیریت، هر مدیری که بتواند اهداف مورد نظر را تامین کند، برای مدیریت شایسته است. طبعا در مدیریت مسجد نیز این مسئله کاملا باید مد نظر قرار گیرد. اما جای سوال این است که هدف از مدیریت مسجد و نماز به عنوان مهم ترین عملکرد مسجد چیست ؟ اگر مسجد و نماز فقط برای ادای تعظیم و تکریم خداوند باشد، شاید عدالت و تقوا خیلی دخیل نباشد. اما اگر هدف از مسجد و نماز در مسجد، چیزی فرا تر از تعظیم و تکریم خداوند و یا چیزی علاوه بر تکریم و تعظیم خداوند باشد، در این صورت باید دید که با امامت یک فرد فاسق و غیر متقی آن هدف محقق می شود یا نه ؟ قرآن کریم بر این نکته تاکید دارد که مسجد باید به نیّت تقوا بنا شود. و هم چنین هدف از بنای مسجد را تطهیر می داند :
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا ([104]. )
..آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستی، در آنان، مردانی هستند که دوست می دارند که پاکیزه باشند
این آیه علاوه بر این که اساس مسجد را بر مبنای تقوا بیان کرده، هدف مسجد و اصحاب مسجد را پاک شدن از آلودگیهای معنوی معرفی کرده است. در این صورت اگر مدیر و امام مسجد تقوا نداشته باشد و غیر عادل باشد، آیا می تواند مسجد را در مسیر تقوا و تطهیر و عدالت مدیریت کند ؟ قطعا نمی توان از یک کسی که در مسیر فسق در حرکت است، چنین انتظاری داشت. بنابر این هم چنان که در ساخت مسجد نیت تقوا شرط و لازم است در امامت مسجد هم تقوا لازم است. تجربه این مطلب را ثابت کرده که هرچه تقوا در امام جماعت بیشتر باشد، تاثیر و نقش آن نماز گزاران مسجد و در جامعه بیشتر است. و بر عکس آن بی تقوایی که در فقه از آن به فسق و عدم عدالت تعبیر می شود، نه تنها شخصیت امام مسجد را نزد مردم از اعتبار می انداز و باعث رکود مسجد میشود، بلکه تأثیر مخرب در کل جامعه دارد. به طور فشرده آثاری بی تقوایی امام مسجد را یاد آور می شوم :
همه این ها به مدیریت مسجد صدمه می زنند. بنا بر این در مدیریت مساجد تقوا بیش از هر چیز دیگری باید مورد اهتمام باشد .
اصولا در امور تربیتی نقش رفتار و الگو بودن بیش از نقش تعلیم مؤثر است. اگر مردم ببیند که امام جماعت قبل از اذان در مسجد حاضر می شود و نماز های نافله یومیه را مرتب می خواند، بی تردید این مسئله در مردم نیز تاثیر گذاشتته کسانی را به تبعیت از او به خواندن نماز های نافله یومیه وامیدارند.. اگر امام جماعتی نماز صبح را مرتب در مسجد اقامه کند، طبیعی است که برخی از مأمومین هم به این کار اقدام کنند و اگر امام جماعت نماز شب را قبل از صبح در مسجد اقامه کند، طبیعی است که در بین مأمومین هم کسانی به این امر علاقه نشان بدهد. بی نظمی و تنبلی در اقامه نمازها و هم چنین کاهلی و سبک شمردن نماز از طرف امام جماعت می تواند به مأموین هم سرایت کند. در حقیقت امام جماعت هر مسجد تنها امام در نماز نیست، امام در رفتار دینی هم هست. همان طور که در نماز مردم به او اقتداء می کنند در تمام اعمال دینی رفتار او مورد متابعت بخش اعظم مردم است. البته ممکن است برخی، تحت تأثیر امام جماعت قرار نگیرد، این ها کسان هستند که خود را در تقابل با امام جماعت می بیند یا از نظر روحی و نفسانی خود را در تقابل با امام جماعت می بیند که معمولا نقش حسد و طمع در این قبیل افراد باعث می شود که خود را در تقابل با مدیر مسجد ببیند یا این که از نظر فکر و باور قلبی خود را در تقایل می بیند که این ها کسانی هستندکه به احکام و مبانی دینی چندان بهایی نمی دهند و غالبا به مسجد هم نمی آیند و اگر هم بیایند حضور در مسجد و نماز در رفتار شان تغییری ایجاد نمی کند. غیر از این دو دسته غالب نماز گزاران، امام جماعت را در همه چیز متابعت می کنند. بنا بر این امام جماعت الگوی نماز گزاران است. شاید به همین دلیل است که در شرع عدالت و حسن ظاهر شرط امامت جماعت قرار داده شده. چون اگر عدالت و حسن ظاهر نباشد، این مسئله به نماز گزاران هم سرایت می کند و کمترین زیان آن تاثیر نگذاشتن نماز بر رفتار فرد است .
با توجه به گستردگی مساجد در جوامع اسلامی، در مدیریت مساجد، علاوه بر مدیریت واحدی هر مسجد، مدیریت کلان مساجد در سطح کشوری و یا منطقه های و جهانی هم، هم باید مورد توجه قرار گیرد و چنین چیزی مستلزم وجود سازمانی است که مساجد را به عنوان را واحدهای تابعه خود برای رسیدن به اهداف مورد نظر، جهت دهی کند در تعریف سازمان گفته اند :
« سازمان مجموعه ی مرکبی است از و احدهای جزئی که هر یک به سود بقیّه، عهده دار انجام کارهای معیّن می باشند. » ([105] )
بنا بر این سازمان یک مجموعه ترکیبی هماهنگی است که هر جز عمل مشخصی را در راستای هدف کلی سازمان به عهده دارد و همانطور که مجموع اجزا، سازمان را تشکیل می دهد، مجموع وظایفی که هر جزء انجام می دهد، مقدمات تحقق هدف اصلی سازمان است. نقش مدیر در سازمان، ایجاد هماهنگی و حرکت دادن مجموعه ی سازمان به سوی هدف اصلی است .
بخشی از توفیق در مدیریت به ساختار سازمان بر می گردد، اگر ساختار سازمان متناسب با اهداف سازمان باشد، توفیق در سازمان بیشتر است، اما اگر ساختار سازمان با اهداف سازمان تناسبی نداشته باشد، ایجاد هماهنگی بین بخش ها و اجزای سازمان، بامشکلاتی مو اجه خواهد شد.
برای مدیریت مساحد سطوح مختلفی می توان در نظر گرفته که هر کدام ویژگی های خود را دارد .
سازماندهی مساجد در سه سطح قابل ارزیابی است :
سطح کلی و نظری یا هدایت
سطح میانی یا نظارت
سطح اجرایی یا مدیریت
در سطح ر هبری، هدایت های کلی و راه شناسی مطرح است. به عبارت دیگر در سطح رهبری، قوانین، مقررات و باید و نباید های مدیریت مسجد مورد توجّه است. هدایت های پیامبر، امام معصومین و مراجع دینی در این سطح است. دستورات قرآن، و پیشوایان دینی، نظریات و فتاوای مراجع دینی باید و نباید ها یا احکام و آداب مسجد را مشخص می کند. این وظیفه در عصر حاضر متوجّه مراجع دینی است. و متأسفانه در این سطح کمبود ها بسیار است. آن چه در این سطح تا کنون انجام شده، مباحثی در باره احکام و آداب شرعی مسجد است که در لابلای کتاب های فقهی مطرح شده است این احکام تا هنوز به صورت به صورت کاربردی در نیامده است. آن چه در این سطح شدیدا مورد نیاز است دو چیز است :
الف: تدوین فقه المسجد، فقها باید، در راستای مشخص کردن باید و نباید های شرعی فقه المسجد را به صورت جدی مورد توجه قرار دهند و مجموعه احکام مسجد را در دو بخش باید و نباید تدوین کنند و به صورت مدون در اختیار همه قرار دهند .
ب: نظریه پردازی در چگونگی مدیریت مسجد، بخشی دیگری از ساماندهی مساجد در سطح کلان و نظری است که متأسفانه تا هنوز تلاش در خوری در این حوزه انجام نشده است و ضروری است که به این بعد هم توجّه انجام گیرد. این قسمت هر چند وظیفه مستقیم مراجع نیست، اما اگر توسط مراجع تهیه شود از مقبولیت و مشروعیت بهتری بر خور دار خواهد شد، به هر حال تردیدی نیست که مقبولیت یک نظریه به اعتبار نظریه پرداز هم بستگی دارد و علاوه بر این نظریه پر دازان باید در چهار چوب احکام و آداب شرعی مسجد، برنامه هایی را برای مدیریت مسجد تدوین کنند و چنین چیزی فقط از عالمان و آگاهان به مبانی دینی ساخته است .
در سطح سازمانی یا مدیریت متوسط، تشکیل سازمان های فراگیری که بر مدیریت مساجد نظارت داشته باشد و سیاست های کلان را مشخص کند، ضروری است. با توجه به گستردگی مساجد جوامع اسلامی، باید یک سازمان منسجم که همه مساجد را زیر نظر داشته با شد، تشکیل شود ، این سازمان در چند محور باید فعال باشد :
اولین وظیفه این سازمان جهت دهی هماهنگ مساجد به سوی هدف های مشخص است. این سازمان باید با سطح نظری و هدایت مرتبط باشد و برای تحقق آن چه به عنوان فقه المسجد و یا نظریه های در باره چگونگی مدیریت مسجد فراهم شده است، اهداف کاربردی تری را مشخص کند و در قالب برنامه توسط این سازمان به مساجد، ابلاغ شود .
وظیفه دوم این سازمان پشتیبانی از مساجد و مدیران مساجد است، مدیریت مساجد نیازمند امکانات مالی و نیز ارتباطات با بخشهای دیگری جامعه است که از طریق این سازمان باید انجام گیرد. پشتیبانی نقش مهمی است که بسیاری از سازمان و وزارت ها به عهده دارد، این سازمان ها کانالهای است که از طریق آنها منابع به طرح ها رسانده می شود .
فعالیت های مسجد در عصر حاضر تقریباً محدود به نماز و مراسم عزاداری و ختم شده است، باید فعالیت های مسجد را در بخش های مختلف جامعه باید گسترش داد به صورتی که مساجد در امور فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و تربیتی نقش اساسی را دارا باشد .سازمان باید زمینه فعالیت مساجد را در حوزه های مختلف فراهم کند و این از طریق برنامه ریزی میسر است. سازمان باید در برنامه ریزی خود گسترش فعالیت های مسجد را در همه زمینه های فراهم کند. نیاز سنجی، امکان سنجی ، اولویت سنجی، از مهم ترین وظایف سازمان است که باید برای گسترش فعالیت های مساجد و نیز تعمیق فعالیت های مساجد باید انجام دهد.
سازمان های ناظر و برنامه ریز باید بر عملکرد مساجد نظارت داشته باشند، تا مبادا مساجد از اهداف اصلی فاصله بگیرند یا به انحراف کشانده شوند .
الگوهای متعددی برای سازمان مدیریت مساجد وجود دارد که مهم ترین آنها عبارتند از :
مساجد دولتی چنانچه از نامش پیدا است، توسط سازمان ها و ادارات زیر مجموعه دولت اداره و سازمان دهی می شود. برنامه ها، هزینه ها و امور اجرایی این مساجد مثل عزل و نصب امام جماعت، مؤذّن و خادم، همه توسط سازمان دولتی خاصی انجام می گردد. این سیستم مدیریت مساجد دارای محاسنی از جمله: تأمین هزینه های مسجد، تأمین کادر و نیروی لازم برای مسجد مثل امام جماعت، مؤّذن و خادم و امکان مدیریت هماهنگ و همگانی مساجد، که این امور از نقاط قوت این سیستم است. خصوصا امکان مدیریت هماهنگ و همگانی مساجد مهم ترین ویژگی این سیستم است. که از نظر برنامه ها، تشکیلات و افراد مسئول در مساجد، تحت کنترل و آماده برای سازماندهی هستند.
مساجد مردمی، مساجدی هستند که در محلات و بازار ها توسط عامه مردم ساخته شده و اداره می گردد. ا ین مساجد که بخش عظیمی از مساجد را تشکیل میدهند، از نظم و انسجام واحدی برخور دار نیستنند زیرا سلیقه و خواسته مردم در هر محله و منطقه ای ممکن است با مناطق دیگر متفاوت باشد. و با توجه به این که مردم در اداره مسجد نقش دارند، نمی شود مردم را سازمان مصطلح نامید، اما با این حال بی شباهت به سازمان هم نیست، چون همه افراد در اداره مسجد با هم همکاری می کنند و برای رسیدن به اهداف مشخص هر فرد کاری را انجام میدهد. مساجد سازمانی علی رغم این که سازمان رسمی ندارد، اما کارایی بسیاری بالایی دارد، چون انگیزه در این مساجد بیش از انگیزه در سازمان است. در سازمان اعضا و کارمندان، نه بر اساس انگیزه بلکه بر اساس دستور و مقررات کار می کنند و از همین رو بیش از این که به نتیجه بیاندیشند به انجام دستور و مقررات می اندیشند، در حالی در مساجد مردم دستور و مقرراتی در کار نیست و تمام تلاش برای تحقق هدف و به دست آوردن نتیجه است . آن چه سازمان مسجد برای این مساجد می تواند انجام بدهد و باید انجام بدهد، پیشهاد برنامه های و افق های کاری ، ایجاد یک رقابت سالم بین مساحد و مشخص کردن الگوهای موفق مدیریت مساجد است علاوه بر این نظارت بر عملکرد این مساجد و تذکر در مواردی که انحرافاتی دیده شود از اموری است که می تواند مدیریت این مساجد را در هدایت مردم و گسترش معنویت تقویت کند ..
این مساجد چنان که از نامشان پیدا است، مساجدی هستند که توسط گروه های منسجم فکری، مذهبی و سیاسی مدیریت می شوند و علاوه بر فعالیت های دینی، ممکن است اهداف مشخص اجتماعی نیز داشته باشند. در مساجد فرقه شبه سازمانی وجود دارد. یک فرقه نوعی سازمان است و بلکه فرقه از نظر کارایی از سازمان کارآتر است، چون انگیز ه در آن بیشتر است. به همین مساجد فرقه ای معمولا کارا آمد تر از مساجد دولتی و مساجد دولتی است، چون هم از سازمان بر خور دار است که به برنامه و جهت دهی دارد و هم از انگیزه بالا در عمل بر خور دار است. همان امور پیش گفته در باره مساجد مردمی در این جا می تواند مد نظر باشد، با تأکید بر بعد نظارتی تا این مساجد پایگاهی برای اشاعه افکاری نا سالم نگردند .
مدیر مسجد چه کسی است ؟ و چه کسی باید باشد؟. قاعدتا مدیر مسجد باید امام مسجد باشد، اما همیشه این طور نیست. گاهی مسجد، متولی غیر از امام جماعت دارد و گاهی هیئت مدیره و گاهی مردم در باره برنامه های مسجد تصمیم می گیرند. از نظر شرعی مسجد متولی نمی خواهد، ولی امام می خواهد. از نظر مدیریتی هم تفکیک بین امامت مسجد و مدیریت مسجد، منجر به تجزیه اختیارات می گردد که خود در مدیریت یک مجموعه می تواند مشکل ساز باشد. تعدد مراکز تصمیم گیری و تفکیک اختیارات، بیش از این که به نفع مدیریت باشد، زمینها ی برای بروز کشمکش و اختلافات است. بنا بر این به طوری طبیعی امام مسجد مدیر است و در این نوشتار چنین فرض شده است که امام جماعت مسجد، مدیر مسجد است .
در مدیریت مسجد، ساختار اداره مسجد و این مطلب که مدیر مسجد چه کسی باشد و از چه اختیاراتی بر خور دار باشد، در بازدهی مسجد بسیار مهم است. مدیریت بدون اختیارات کافی محقق نمی شود، به همین دلیل باید اختیارات مدیر کاملاً مشخص و کافی باشد. در موضوع مسجد این مسئله با توجه به انواع مساجد متفاوت است. در برخی از مساجد امام جماعت اختیار تام در تمامی زمینه ها دارد و می تواند هر طور که بخواهد مسجد را مدیریت کند، اما در برخی از مساجد، اختیارات امام مسجد محدود است. الگوهای مطرح در مدیریت داخلی مسجد عبارتند از :
مساجد متولی محور
مساجد هیئت مدیره محور
مساجد مردم محور
مساجد امام محور
برخی از مساجد شخصی به عنوان متولی غیر از امام مسجد دارد. از نظر شرعی مسجد متولی نمی خواهد، ولی امام می خواهد. وقتی مسجد ساخته شد از ملکیت همه خارج و در ملک خدای داخل است. واقف بعد از وقف نسبت به مسجد هیچ گونه اختیاری ندارد. بنا بر این بر اساس ضوابط شرعی مسجد نیازی به متولی ندارد، البته نسبت به متعلقات مسجد متولی معنا پیدا می کند .([106] ) هر چند مناسب این است که متولی متعلقات مسجد هم امام مسجد باشد. معمولا مدیریت مساجدی که متولی دارد، مشکلات بسیاری دارد. چون قدرت و اختیار بین متولی و امام مسجد تقسیم شده و تقسیم قدرت و اختیار در هر امری غالبا به تنش منجر می شود. خواه نا خواه بین متولی و امام مسجد تنش هایی بروز خواهد کرد .
برخی از مساجد دارای هیئت مدیره است. از نظر شرعی چیزی به عنوان هیئت مدیره مسجد، توصیه نشده است و این مسئله یک امر عرفی است و با توجه به این که روشی مرسوم در عرف عقلا است، نمی توان آن را مردود دانست و لی با این حال مشکلات خاص خود را دارد. اختلاف هیئت مدیره، کم کاری هیئت مدیره دو آسیب عمده ای است که در این سیستم وجود دارد .
در مساجد مردم محور، اداره مسجد به دست مردم است، غالب مساجد چنین است، در این مسجد بر اساس توافقی که بین مردم و امام مسجد می شود، امام جماعت از اختیارات خاصی بر خور دار است. مدیریت چنین مساجدی بسیار دشوار است ،چون نیازمند همکاری مردم با امام مسجد است و این امر در صورتی محقق خواهد شد که مردم اطمینان کامل به امام داشته باشند .
در مساجد امام محور، امام جماعت مدیریت کامل مسجد را بر عهده دارد و این بهترین و کارا ترین شیوه مدیریت مسجد است .، چون امام جماعت مسجد انگیزه بیشتری برای فعالیت دارد و از اختیار و قدرت کافی برای تصمیم گیری و اجرا بر خور دار بود و موانع و مشکلات کمتری دارد .
مدیریت دانشی است که برای استفاده بهینه از امکانات موجود، بوجود آمده است و مدیر باید از منابع موجود بهترین بهره برداری را انجام بدهد. مدیریت از دو بخش اصلی تشکیل شده است :
بخش اول محتوای دانش مدیریت را تشکیل میدهد و بخش دوم، عملکرد مدیر است. مدیریت در حقیقت تلفیقی از این دو بخش است، یعنی تطبیق قواعد و اصول مدیریت در موضوعی خاص. بنا بر این مدیریت مسجد زمانی محقق خواهد شد که از اصول و قواعد مدیریت در اداره مسجد بهره گرفته شود .
مقصود از شرایط توفیق مدیریت مسجد، شرایطی است که زمینه توفیق مدیریت را فراهم می کند و اگر این شرایط نباشد، مدیریت مسجد با مشکلات مواجه خواهد شد .این شرایط عبارتند از:
طبیعی است که مدیریت علمی زمانی محقق می شود که مدیر از اصول و قواعد دانش مدیریت آگاهی داشته باشد.. «تیلور » که به عنوان پدر دانش مدیریت علمی شناخته می شود، اصول چهار گانه ای را برای تحقق مدیریت علمی بیان کرده که نخستین اصل آن « کشف روش علمی در باره موضوع مدیریت است » ([107] ) نخستین چیزی که برای مدیریت مسجد لازم است، آگاهی از روش علمی مدیریت مسجد است، امامان جماعت مساجد باید به روش های علمی مدیریت مسجد آگاهی داشته باشند. چنین امری با بر گزاری دوره های کوتاه مدت آموزشی برای مدیران مساجد می تواند تأمین شود، ولی کاری اساسی این است که مدیریت مسجد به عنوان رشته تحصیلی در حوزه تصویب شود و دانش مدیریت مسجد به صورت یک دانش کاربردی مورد توجّه جدی قرار گیرد .
دومین عاملی که برای توفیق مدیریت لازم است، فراهم کردن شرایط تحقق اهداف یک مجموعه و سازمان است. چون مدیر رهبری یک سازمان و یا مرکز اجتماعی برای تحقق اهدافی که برای آن به عهده دارد بنا بر این وظیفه اصلی مدیر و هسته اصلی مدیریت، ایجاد هماهنگی بین منابع است. به همین دلیل در تعریف مدیریت توجّه اصلی بر ایجاد هماهنگی و سازمان دهی است. مدیریت مسجد، و مدیریت دینی جامعه از طریق مسجد، هدف والایی است که نیاز به امکانات گسترده مالی و انسانی دارد و بدون تأمین امکانات لازم برای مدیریت مساجد سخن از مدیریت مساجد گفتن، بیهوده است. مدیریت مسجد و مدیریت دینی جامعه از طریق مساجد زمانی محقق خواهد شد که امکانات لازم برای این کار فراهم شود. بنابر برای مدیریت مساجد تشکیل یک سازمان فراگیری در سطح کشور ضروری است. ده ها هزار مسجد و میلون ها نفر نماز گزار این مساجد استحقاق داشتن یک سازمان نیرومندی را دارد. حتی می توان گفت که تشکیل یک وزارت در باره سامان دهی، توقعی بیجایی نیست. به هر حال نقش امکانات در پیشرفت اهداف، چیزی نیست که نیازی به استدلال داشته باشد. طبیعی است که هر چه امکانات بیشتر باشد، نتایج مطلوب تری به دست خواهد آمد، مدیریت مسجد هم نیازمند امکاناتی است که باید فراهم شود و این امر می تواند در قالب یک سازمات دولتی باشد و هم می تواند توسط کمک های مردمی باشد. امام مهم این است که امکاناتی قابل اعتمادی باشد که بتوان بر اساس آن بر نامه ریزی کرد. مدیریت بد ون برنامه ریزی مفهومی پیدا نمی کند و بر نامه ریزی بدون وجود امکانات نوشته روی کاغذ خواهد بود.
سومین عامل در تحقق مدیریت علمی، انگیزه و جدّیّت مدیر در پیشبرد اهداف مسجد است. دادن اختیارات کافی به امام جماعت یکی از راه های است که در او ایجاد انگیزه می کند، ایجاد یک رقابت سالم در بین امامان مساجد، هم می تواند انگیزه امام جماعت را تقویت کند .
مدیریت علمی مسجد زمانی محقق خواهد شد که این سه عامل موجود باشد اولاً به امامان مساجد آموزش های کافی در باره مدیریت علمی مساجد داده شود، این کار نیازمند تحقیق علمی در باره روش مدیریت مسجد، شکل گیری رشته ی تحصیلی و علم مدیریت مسجد و تهیه متون آموزش در این باره است. و ثانیا سازمانی که امکانات لازم در اختیار آنها بگذارد تشکیل شود و بر همه مساجد اشراف داشته باشد، و در نهایت انگیزه لازم برای مدیریت علمی مساجد در ائمه جماعات مساجد، ایجاد و تقویت شود.
پی نوشت ها:
[1] صحیفه نور ج 17.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العبد، ج 2 ص 39.
[3]. قران کریم سوره بقره آیه 125 و سوره حج آیه 26.
.[4] سوره آل عمران آیه 96.
[5]. سوره حج آیه 25.
[6]. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، بلاغی، ، ج1، ص: 313.
[7] آل عمران آیات 19-20
[8]. فروغ مسجد 2 ص 67بر گرفته از سخنان دکتر حداد عادل.
[9] همان ص 68
[10] مجله مسجد شماره 15 ص 48.
[11] رسانه ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی، سعید کریمی ص 40.
[12] مجله مسجد شماره 53 ص 50.
[13] همان شماره 19ص 91.
[14] اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 128.
[15] نهج البلاعه نامه 31 برای اطلاع بیشتر در این زمینه، ر. ک. مدیریت اسلامی، محمد حسن نبوی، چاپ بوستان کتاب و مدیریت اسلامی، قاسم واثقی، تهیه پژوهشکده تحقیقات اسلامی ومدیریت اسلامی، محمد حسین ابراهیمی .
[16] اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 128.
[17] همان.
[18] مدیریت اسلامی، محمد حسین ابراهیمی، ص 37.
[19] همان، ص 32
[20]. 101 راز مدیران موفق ص 40.
[21] مدیریت اسلامی، محمد حسین نبوی ص 58.
[22] اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 128ز
[23]همان ص 130.
[24] همان س 130.
[25] همان .
[26] لسانالعرب ج: 3 ص: 203 .
[27] سوره إسراء آیه 1 .
[28] سوره کهف آیه 21 .
[29] آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، شیخ محمد جواد بلاغی، ج 1 ص: 313.
[30] - وسائل الشیعة (آل البیت ) - حر عاملی ج 5 ص 211 .
[31] لسان العرب، ابن منظور، ج3ص 203.
[32] مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، فخر رازی ج 10، ص: 674.
[33] ا حکام تحیه المسجد، صالح بن سالم الصاهود، ص 16.
[34] جواهر الکلام شیخ محمد حسن نجفی، ج 14 ص 69.
2. همان ج 14 ص 70.
[36] تحریر الوسیله امام خمینی ج 2 صفحة 63 مسألة 3.
[37] تحیة المسجد، ص 16.
[38] جواهر الکلام ج 14 ص 72.
[39] بصایر الدرجات ص 30.
[40] صحیح بخاری کتاب الأذان، باب تخفیف الإمام فی القیام وإنما الرکوع والسجود، فتح الباری 2 / 197.
[41] نهج البلاغة ج 3 - خطب الامام علی علیه السلام ص 103.
[42] جواهر الکلام ج14 ص 122.
[43]. صحیح البخاری ج 1/ ص 121، 112.
[44]. نهج البلاغة ج 3 ص 127 .
[45] وسائل الشیعة (آل البیت ) ،حر عاملی ج 17 ص 193.
[46] سوره ممتحنه آیه 4 .
[47] سوره ممتحنه آیه 6.
[48] سوره احزاب آیه 21.
[49]. رسانه ها ص 88.
[50]. تهذیب الاحکم، شیخ طوسی، ج4 ص 191.
[51] سوره بقره آیه 151
[52] همان ص 131 به نقل از مدیریت عمومی ص 109
[53] اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 132 .
[54] همان ص 133 به نقل از مدیریت عمومی ص 110
[55]. اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 134.
[56]. وسایل الشیعه ج 5 ص 271 .
[57] من لایحضره الفقیه - الشیخ الصدوق ج 1 ص 231.
[58] وسایل الشیعه ج 5 ص 286.
[59] همان ص 287.
[60]. مدیریت اسلامی، محمد حسین نبوی ص 50.
.[61] سوره توبه آیه 108.
[62] وسائل الشیعة ج 5 ص 233.
[63] همان ص 213.
[64] همان ص 218.
[65] همان ص 244.
[66] قرآن کریم سوره جن آیه 18
[67] تاریخ قرآن دکتر رامیار ص227.
[68] سوره جن، آیه 18.
[69] سوره توبة، آیه 108 .
[70] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص: 110.
[71]إن أمیر المؤمنین صلوات الله علیه نهى بالکوفة عن الصلاة فی خمسة مساجد: مسجد الاشعث بن قیس ومسجد جریر بن عبد الله البجلی ومسجد سماک بن مخرمة ومسجد شبث بن ربعی ومسجد التیم. وفی روایة أبی بصیر مسجد بنی السید ومسجد بنی عبد الله بن دارم ومسجد غنى ومسجد سماک ومسجد ثقیف ومسجد الاشعث کافی -شیخ کلینی ج 3 ص 490.
[72] توبه آیه 108.
[73] توبه آیه 28.
[74] فرهنگ مسجد ص 193.
[75] وسائل الشیعة ج 5 ص 229.
[76]وسائل الشیعة ج 5 ص 226.
[77] همان ص 229.
[78] همان ص 228.
[79] سوره اعراف آیه 31.
[80] بقره آیه 25.
[81] ال عمران، آیه 96.
[82]. صحیح بخاری، ج1ص 173.
[83] .کارکرد مساجد همان ص430.
[84] .همان 433.
[85] .همان ص 430 .
[86]. اسلام در جهان امروز، ول اسمیت، ویلفرد کنت، ترجمه ی حسن علی مهروی، تهران، دانشگاه تهران 1356. ص 101.
[87] .وسائل الشیعه صفحة 198 .
[88]. کارکرد مساجد ص 460..
[89] .کار کرد مسجد تحلیل جامعه شناختی مسجد ص 446.
[90] .کارکرد مسجد ص 413.
[91] الکافی، کلینی، ج2ص 163.
[92] رسانه ها و راه های تقویت مشارکت مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی، سعید کریمی ص 19.
[93] همان ص 13.
[94] همان ص 19.
[95] اصول و مبانی مدیریت، دکتر عبدالله، جاسبی ص 128ز
[96] مدیریت رفتار سازمانی ص 14.
[97] بحار الانوار ص 74ص 110 .
[98] مدیریت اسلامی، محمد حسن، نبوی، ص45
[99] همان ص 46
[100] همان ص 46 به نقل از مدیریت عمومی ص 26.
[101] همان ص 78 به نقل از مدیریت رفتار سازمانی ص 14
[102] همان ص 78 به نقل از مدیریت تولید ص 19.
[103] مدیریت اسلامی محمد حسین نبوی ص314 به نقل از مدیریت رفتار سازمانی ص 15
[104] توبة: 108
[105] مدیریت اسلامی محمد حسین نبوی ص 77 به نقل از تئوریهای مدیریت ص 15
[106] - مجمع المسائل (فارسی) – آیة الله گلپایگانی ج 1 ص 153.
[107] مدیریت اسلامی محمد حسین نبوی، ص 58.